شعب ابی طالب و دوران کودکی حضرت زهرا
زندگی حضرت فاطمه سلام الله علیها، از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنج های و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها نگذشته بود که قریش در صدد کشتن جدی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برآمدند و محاصره اقتصادی، اجتماعی، سیاسی او را در برنامه های خود قرار دادند.
الف ) شعب ابی طالب کجاست و چرا می گویند شعب ابی طالب
شعب ابیطالب، نام درّهای میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در نزدیکی شهر مکه است.
این منطقه ملک عبدالمطلب بوده است. خانه متعلق به خدیجه که پیامبر اکرم با او در آن زندگی میکرده و همه فرزندانشان در آنجا به دنیا آمد، در این محله واقع بوده است. این دره که در قسمت شرق کعبه، و پس از مَسعیٰ قرار گرفته، به دلیل نزدیکی به کعبه بهترین نقطه مکه بوده است. به علت تولد پیامبر اکرم در این منطقه آن را “شعب مولد” نیز نامیدهاند. فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز در این شعب به دنیا آمده است. امروزه تنها بخشی از محلۀ شعب ابیطالب به نام سوق اللیل باقی مانده و سایر قسمتهای آن در توسعههای مختلف در داخل مسجد الحرام قرار گرفته است.
پیامبر اسلام و پیروانش از اول محرم سال هفتم پیش از هجرت، به مدت سهسال در آن دره و در محاصره اقتصادی مخالفان خود قرار گرفتند و شرایط بسیار سختی را پشت سر گذاشتند.
“و چون ابوطالب از تصمیم مشرکین جهت قتل پیامبر مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.”،
(ترجمه دلائل النبوه بیهقی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، جلد ۲ ص ۶۵)
قریش نیز در واکنش به این حرکت پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و … را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.
(سیره ابن هشام، جلد ۱، صفحه ۳۷۵، و
ابن سعد، طبقات، جلد ۱ ، صفحه ۲۰۸ و
طبرسی، اعلام الوری، صفحه ۵۰ ـ ۴۹)
ب ) شرایط و سختی های شعب ابیطالب
مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.
(انساب الاشراف ، جلد ۱، صفحه ۲۳۴)
سختگیریها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنیهاشم به گوش مشرکان مکه میرسید، ولی در دل آنها تأثیر چندانی نمیکرد
(قائدان، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۱ش، صفحه ۱۱۴)
ج ) چگونه به افراد محاصره شده در شعب ابی طالب کمک می شدند
در ماجرای محاصره شعب ابی طالب، اموال حضرت خدیجه سلام الله علیها در حمایت از بنیهاشم مصرف شد، تا آنجا که در روایت آمده است: “ابوطالب و خدیجه همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصرهشدگان انفاق نمودند.”،
(مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، جلد ۱۹، صفحه ۱۶،
“و انفق ابوطالب و خدیجه جمیع مالها”)
در جریان محاصره شعب ابی طالب، حکیم بن حزام برادرزاده حضرت خدیجه، شترها را میآورد و با آن شترها، گندم و خرما را حمل میکرد و با زحمت و خطر زیاد، آنها را به بنیهاشم میرساند.
(ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت، جلد ۱، صفحه ۳۵۳)
این بخشش تمامی اموال حضرت خدیجه، به گونهای بزرگ و خالصانه بود که خداوند آن را گرامی داشت و این کار بزرگ خدیجه را در ردیف نعمتها و مواهب بزرگ خود به بنده برگزیدهاش محمد صلی الله علیه و آله برشمرد،
(مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۵، ص۴۲۵؛ و ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، قم، جلد ۳، صفحه ۳۲۰)
پیامبر اکرم نیز همواره از بخشندگی و ایثار ایشان، با عظمت و بزرگی یاد میکرد.
(ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، جلد ۴، صفحه ۱۸۱)
د ) نامه امام علی به معاویه در شعب ابی طالب
حضرت علی علیه السلام در مورد ظلم و ستم قریش در شعب ابی طالب به پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان، چنین به معاویه نوشت:
“خویشان ما (قبیلۀ قریش) بر این شدند که پیامبر ما را بکشند و نسل ما را براندازند. دربارۀ ما تصمیم گرفتند و ستمها روا داشتند. خواروبار از ما قطع کردند و آب گوارا از ما بازگرفتند و ما را در جایگاه بیم و هراس نشاندند و جاسوسها بر ما گماشتند و ما را ناچار ساختند تا در میان کوهی ناهموار پناه جوییم و بدین اکتفا نکرده جنگ علیه ما افروختند و پیماننامه در میان خود علیه ما نوشتند بدین مضمون که با ما هم خوراک نشوند و با ما آب ننوشند و با ما وصلت و ازدواج نکنند و خرید و فروش ننمایند و از آنان در امان نباشیم تا اینکه محمد را در اختیار آنان نهیم تا اینکه وی را بکشند و جسدش را مثله[=قطعه قطعه] کنند.
جز در موسم حج و عمره ما بنی هاشم از امنیت برخوردار نبودیم. اما مشیت خداوند دربارۀ ما چنین قرار گرفت که ما با تمام وجود از آن حضرت دفاع کنیم. و پروانه وار شمع وجودش را طواف نماییم و با شمشیرهای خود شب و روز از او حمایت کنیم. مومنانمان به انگیزۀ نیل به پاداش پروردگار و کافرانمان به منظور دفاع از حریم قوم و تبار از وجود مقدس وی حمایت میکردند.”
(شوشتری، بهج الصباغه، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۳۵۵)