امامتفاطمیه

حضرت زهرا سلام الله علیها در مکه

الف ) ولادت؛

روایات پیرامون سال ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها،  متعدد و مختلف است اما سه مورد پنج سال پیش از بعثت، سال دوم بعثت و سال پنجم بعثت از شهرت بیشتری برخوردار است. شیخ طوسی در ضمن بیان مناسبتهای ماه جمادی الثانی آورده است:

“روز ۲۰ ماه جمادی الثانی سال دوم مبعث ولادت فاطمه در برخی روایات است و در روایتی دیگر، سال پنجم ذکر شده است و عامه (اهل سنّت) روایت می کنند که ولادت حضرت پنج سال پیش از مبعث بوده است”،

(المصباح، شیخ طوسی، طبع هند، صفحه ۵۵۴)

همچنان که شیخ طوسی گفته است؛ مشهور در میان مورخین اهل سنت، سال پنجم قبل از مبعث است. و عده ای تصریح به همزمانی آن با سال تجدید بناء کعبه یعنی سال پنجم پیش از مبعث نموده اند.

(تاریخ الخمیس، جلد ۱، صفحه ۲۷۷؛ و

ذخائرالعقبی، صفحه ۴۹؛ و

مقاتل الطالبیین، صفحه ۴۸)

از علمای شیعه، شیخ مفید ولادت آن حضرت را سال دوم دانسته است و کفعمی نیز این قول را ترجیح داده است.

 (رجوع شود به تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰)

این قول مطابق است با روایتی که حاکم از علمای اهل سنت در کتاب مستدرک با استناد به امام جعفر صادق علیه السلام پذیرفته است:

“فاطمه در ۲۱ سالگی درگذشت و هنگامی که پیامبرصلی الله علیه و آله ۴۱ سال داشت به دنیا آمد”،

(المستدرک، حاکم نیشابوری، جلد ۳، صفحه ۱۷۸، حدیث  ۴۷۶۵. نقل از ولادت فاطمه زهرا، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی)

قول سوم که به نظر می رسد مشهور بین علماء شیعه است، (البته بعضی علمای اهل سنت نیز قائل به آن شده اند) و روایات چندی نیز بر آن دلالت دارد، سال پنجم بعد از مبعث را هنگام ولادت می داند.

(نک: تاریخ الخمیس، جلد ۱، ص۲۷۸، و

ذخائرالعقبی، صفحه ۵۲، و

نک: بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه ۶-۱۰، و

 تاریخ ولادت صدیقه کبرا فاطمه زهرا ، سید ضیاء مرتضوى، پیام زن، آبان ۱۳۷۷، شماره۸۰)

از میان این اقوال قول پنج سال پیش از بعثت به دلائل زیر نمی توان مورد قبول واقع شود:

مورخان گفته اند که همه فرزندان خدیجه علیهاالسلام پس از بعثت به دنیا آمدند،

(مناقب آل ابی طالب؛ جلد ۳ ، صفحه ۳۹۳؛ و

تذکره الخواص، صفحه ۳۰۶؛ و ضیاءالعالمین، جلد ۲، صفحه ۴۶)

نسایی روایت کرده که وقتی ابوبکر و عمر از فاطمه علیها السلام خواستگاری کردند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آنان را با این عذر که فاطمه کوچک است، رد کرد.

(ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین علی، صفحه ۲۲۸؛ و

مناقب آل ابی‌طالب؛ ج ۳، صفحه ۳۹۳؛ و

تذکرة الخواص، صفحه ۳۰۶؛ ضیاء العالمین، جلد ۲، صفحه ۴۶)

اگر گفته اهل سنت درست باشد که فاطمه علیها السلام پنج سال پیش از بعثت به دنیا آمده در این صورت باید عمر او به هنگام خواستگاری که به اتفاق همه مورخان پس از هجرت، بوده، حدود هجده یا نوزده سال باشد. در حالی که به کسی که در این سن است، کوچک گفته نمی شود.

(علامه جعفر مرتضی عاملی ، رنج های حضرت زهرا سلام الله علیها  ، صفحه ۲۹)

ب ) اتفاقات مکه؛

در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت حضرت ابوطالب علیه السلام از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر عزیز و ارجمندش، از دنیا رفتند. در روایتی آمده است پیش از خاک سپاری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که “فاطمه”، دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت.

ج ) آزار و اذیت مشرکان مکه؛

پس از وفات حضرت خدیجه سالهای مابقی، سالهای حضور پیامبر در مکه مملو از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر صلی الله علیه وآله می پاشیدند، هنگامی که پیامبر به خانه می آمد، فاطمه خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر می فرمود: “دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست”.

(سیره ابن هشام، جلد ۱، صفحه ۴۱۶)

در صحیح بخاری آمده است: ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل واطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه رسید به سرعت به مسجدالحرام آمد و آن را برداشت و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.

(صحیح بخاری،جلد۵، صفحه ۸)

د ) تشویش از قتل پدر ؛

گاه دشمنان در حجر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند می خوردند که هر کجا پیامبر را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه این خبر را می شنید و به اطلاع پدر می رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند،

(مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۱، صفحه ۷۱)

همچنین در بحار الانوار خبرهای  متعددی از طرح و برنامه، جهت قتل پیامبر اکرم توسط قداره بندان مشرکین مکه به سرپرستی ابوجهل را روایت می‌کند ،

در ایام حج که مردم در خانه خدا تجمع می کردند و بازار داد و ستد برای مشرکان فراهم می گشت، پیامبر از فرصت استفاده می کردند و به تبلیغ و ابلاغ آیات قرآن تبادر می نمودند، و با همین عمل،  مشرکان و از جمله ابوجهل به کشتن پیامبر راغب می شدند،

بارها تصمیم گرفتند که پیامبر را هنگام سجده نمازش، با کوبیدن سنگ بر سر مبارکشان به قتل برسانند؛

(بحار الانوار، جلد ۱۵، صفحه ۳۱۲)

و این اخبار ناگوار بر قلب نازنین فاطمه خردسال چه مصائبی ایجاد می نمود،

در ایام اقامت حضرت در مکه ، این گونه دل نگرانی ها نسبت به حیات پیامبر اکرم هر روز، وجود داشت،

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا