امامت

ناگفته هایی از زندگانی امام حسن عسکری علیه‌السلام

فرهنگ سازی شیعی در عصر حیات امام حسن عسکری علیه السلام[1]

   احادیث نقل شده از ائمه علیهم السلام را می توان به طرق مختلف مورد واکاوی و بررسی قرار داد. یکی از این روش‌ها آن است که فضای صدور حدیث را با عصری که امام علیه السلام در آن زندگی می کند را مورد بررسی قرار دارد. در این مقاله قصد داریم این بررسی را در مورد برخی احادیث منقول از امام حسن عسکری علیه السلام مورد توجه قرار دهیم و نقش آن را در فرهنگ سازی و جهت دهی به جامعه تشیع در آن عصر مورد بررسی قرار دهیم.

1. بستر سازی اخلاقی در جهت حفاظت از شعیان

    در تاریخ واژه ای به نام «عَصرُالمِحنَة» وجود دارد که در فارسی همان «عصر محنت» ترجمه می شود. واژه محنت به دو معنا می‌باشد. معنای اول آن امتحان و آزمایش می باشد. این معنا را در زیارت حضرت زهرا علیه السلام در روز یکشنبه می‌بتوان دید. در این زیارت اینطور آمده است: « السلام علیکِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ…». معنای دوم این واژه به تعبیر امروزی خانه‌نشینی و زندان‌های خانگی است می‌باشد. عصر محنت از دوره‌ی خلافت مأمون شروع شد، هنگامی که به دوران امام جواد و امام هادی علیهما السلام ‌رسید قدری قوت پیدا کرد اما اساس کارکرد آن دوره امام حسن عسکری علیه السلام بود. عصر محنت در تاریخ به معنای «دوره تفتیش» است. عصر حضرت عسکری علیه السلام عصر تفتیش، شنود، تجسس در زندگی شیعیان، پیگیری تمام مسائل و عدم اعتماد میان افراد جامعه است.

   با کمال تاسف کلمات بسیار اندکی از وجود مقدّس امام عسکری علیه السلام به دست ما رسیده است که در کتاب های تحف العقول تالیف ابن شعبه حرّانی و بحارالانوار جلد 75 می‌توانیم آنها را مطالعه کنیم.اگر ما بخواهیم کلمات حضرت عسکری علیه السلام را از نگاه «ارتباط بین عصر امام و بیاناتش» بررسی کنیم، بیانات امام حسن عسکری علیه السلام را می‌توانیم با یک معنای جدید بخوانیم. اگر ما تمام کلمات رسیده از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم تا امام هادی علیه السلام را در یک کفّه قرار بدهیم و تمام کلمات رسیده از امام حسن عسکری علیه السلام را در کفّه دیگر قرار دهیم، حجم یک موضوع در بیانات امام حسن عسکری علیه السلام بیش از کل بیانات پیامبر و سایر ائمه معصومین علیهم السلام است. بنابراین موضوعی که امام علیه السلام در بیانات خودشان مطرح می کنند، در عصر خودشان یک موضوعیت اجتماعی دارد.

  هنگامی که در بخش امام حسن عسکری در کتاب شریف تحف العقول سخنان امام حسن عسکری علیه السلام را بررسی کنیم موضوعاتی نظیر تحذیر نسبت به فاش کردن عیب دیگران بیشتر به چشم می‌خورد. برای مثال ایشان می‌فرمایند: از جمله بلاهاى كمرشكن، آن همسايه اى است كه چون نيكى بيند، نهانش دارد و چون بدى بيند، آن را فاش كند.[2]. یا می‌فرمایند: چه بد بنده‌اى است بنده‌اى كه داراى دو رو و دو زبان است، در حضور برادرش او را تمجيد كند و در پشت سر او بد گويد و از گوشت او بخورد، اگر به او بخشش كند، حسدش برد و اگر گرفتار شود او را واگذار و دنبال كار خود رود[3].

   در دوران امام حسن عسکری علیه السلام با کمال تاسف افرادی وجود داشتند که جاسوس های رسمی مُعتَمِد و مُعتَذ بودند. این افراد شعیان را شناسایی می کردند و آنها را به دستگاه حکومتی لو می‌دادند. به عبارتی دیگر یک شغل پنهانی در جامعه وجود دارد که آن «پایش اصحاب امام و معرفی آنان به دربار» است. البته در عصر محنت، عباسیان نسبت به موضوع تولد وجود مقدّس حضرت ولیّ عصر علیه السلام نیز یک پایش دائمی دارند.

   در حدیث دیگری امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: «محبوبترين برادرانم نزد من، كسى است كه عيوبم را به من هديه كند»[4]. منظور امام علیه السلام این است که اگر می‌خواهید اشکال کنید، چرا پیش حاکمیت می‌روید و ما را لو می‌دهید؟! اشکال شیعه را به خودش بگو و از او توضیح بخواه. امام حسن عسکری به شیعیان دستور داده بودند که اگر مرا در جامعه دیدید، عکس العملی از خود نسبت به من نشان ندهید. امر امام این بود که اگر مرا در جامعه می بینید، حق ندارید به زبان و به سر به من سلام کنید یا به انگشت مرا نشان دهید. چرا؟ چون اگر شیعیان این کار را انجام می‌دادند، توسط جاسوسان حکومتی لو می‌رفتند و به دستگاه حاکمیت معرفی می‌شدند.

2. معجزات و کرامات امام حسن عسکری علیه السلام

  یکی از نکات مهمّی که در باب حضرت عسکری علیه السلام باید به آن اشاره کنیم، تعدد گزارش های معجزه ها و کرامت‌هایی است که از امام عسکری علیه السلام نقل شده است. یعنی معجزات و کرامات کمتری از سایر ائمه ابن الرّضا نسبت به امام عسکری علیه السلام معجزه نقل شده است. چون شیعه تردیدهایی می‌کرد که چه کسی امام و حجّت خداست، امام از طریق معجزه محوری و معجزه مداری تعداد زیادی از اصحاب را جمع می‌کرد.

   مرحوم علّامه مجلسی رحمت الله علیه در جلد مربوط به امام حسن عسکری علیه السلام، فصل معجزات حضرت عسکری علیه السلام را به بیشترین حد از ائمه ابن الرّضا گزارش کرده است. برای مثال می توان به نمونه زیر اشاره کرد.

   یک فرد مسیحی اصفهانی در زندگی مشکلاتی برایش بوجود آمده بود. او دوستی مسلمان داشت و به وی چنین گفت: اگر می‌خواهی مشکلاتت حل شود، به شهر سامره (سامرا) در عراق پیش امامی که عالم به غیب است برو؛ نام او امام حسن عسکری علیه السلام است. آن فرد مسیحی می‌گوید: من به سامره رفتم و به خادم امام گفتم من یک مسیحی هستم که می‌خواهم امام عسکری علیه السلام را ببینم. آن فرد مسیحی می‌گوید: هنگامی که خدمت امام رسیدم ایشان تمام مشکلات مرا بر شمردند (مشکلات خانوادگی، مشکلات مالی و قرض و دینی که به گردنش بود). سپس فرمودند هنگامی که به شهر خود بازگردی، تمام این مشکلات حل می‌شود. آن شخص مسیحی مبهوت شد و گفت: پس هنگامی که به شهرم بازگردم قطعاً به دین شما می گروم. امام  علیه السلام فرمودند: خدا به تو توفیق مسلمانی نمی‌دهد! مسلمانی انتخاب نیست بلکه مسلمانی یک طهارت فطری است. تو می‌میری و مسلمانی را هم تجربه نخواهی کرد. او برگشت… با اینکه حوائجش روا شد، از دنیا رفت و مسلمان نشد. پس دو اعجاز رخ داد: اعجاز اول روا شدن حوائج و اعجاز دوم خواست فرد مسیحی برای مسلمان شدن ولی امام علیه السلام فرمودند تو توفیق مسلمانی پیدا نمی‌کنی.

3. تاکید بر شعائر دینی و مذهبی توسط شیعیان

   حضرت عسکری علیه السلام هم خود و هم اصحابشان را تشجیع می کردند که نسبت به شعائر دینی برنامه های جدّی داشته باشند. در تاریخ آمده است وقتی امام هادی علیه السلام شهید شدند، امام عسکری علیه السلام از خانه خارج شدند در حالی که پیراهن آن حضرت از جلو و عقب چاک زده شده بود أبو محمد امام عسکری علیه السلام بر جنازه امام هادی علیه السلام بیرون آمد در حالی که پیراهن او چاک خورده و شکافته شده بود؛ أبوعون برای آن حضرت نامه نوشت: «چه کسی از امامان را دیده‌ای یا به تو رسیده است که در مثل این مصیبت پیراهن چاک داده باشد؟! (یعنی این کار در شأن شما نیست)» امام در پاسخ او نوشتند: «ای احمق، تو چه می دانی که این چیست؟ همانا حضرت موسی علیه السلام در مرگ برادرش هارون علیه السلام، گریبان چاک داد.»[5]

   اگر می خواهیم عزاداری کنیم اسم این کار امام (گریبان پاره کردن)، شعائر است؛ یعنی نه فقط عزاداری بلکه یک عزاداری که برون داد هم دارد، شعار هم دارد. علاوه بر این امام حسن عسکری علیه السلام بر عزاداری سیدالشهداء سلام الله علیه تاکید دارند.

4. تمرکز دادن شیعیان بر تولّی و تبرّی

  حضرت عسکری علیه السلام بدنه شیعه را که در طول ایّام به دو دلیل فضای تقیّه ای و رشد بُتریّه متزلزل شده بود، با تاکید بر تبرّی مستحکم کردند. بُتریّه اصطلاحی است که به شیعیانی می گویند که شیعه هستند، علی علیه السلام را بعد از پیامبر خلیفه بلافصل از جانب خدا می دانند و جاعل را هم خدا می‌دانند اما آن ها معتقدند ما مامور به برائت از أبابکر و عمر نیستیم. به بُتریّه شیعیان تک بال یا شیعیان تک جناح نیز می گویند.

  موضوع تبرّی بسیار در فضای امام عسکری علیه السلام نقش اساسی دارد. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که جامعه‌ای که نمی‌تواند امامش را ببیند، چگونه تبرّی در آن جای می‌گیرد؟ جامعه‌ای که خود حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: اگر مرا در جامعه دیدید حق ندارید به زبان و سر و انگشت اشاره به من سلام کنید، چگونه شیعه تبرّی را انجام دهد؟ پاسخ این سوال، تبرّی درون خانگی بدون برون داد ظاهری است. تبرّی به عنوان یک اعتقاد بدون این که بخواهد هیجان اجتماعی داشته باشد.

  مرحوم علّامه مجلسی از وجود مقدّس امام حسن عسکری علیه السلام این حدیث را نقل می کند: کسی که ناتوان از یاری ما اهل بیت باشد (ناتوان عِده ای، ناتوان عُده ای، ناتوان زمانی، ناتوان مکانی و …) و در خلوت های خود دشمنان ما را لعن کند، خدا صدای او را به تمام ملائکه می‌رساند. هرگاه یکی از شما دشمنان ما را لعن کند، ملائکه آن لعن را بالا می‌برند و کسانی را که دشمنان ما را لعن نمی‌کنند، لعن می‌کنند. هنگامی که صدای لعن دشمن ما به ملائکه برسد، برای لعن کننده استغفار و او را ثنا می‌کنند…[6]

   همانطور که مشخص است امر به تبرّی یک قید دارد: خَلَوَاتِهِ و نه جَلَوَاتِهِ. اگر تبرّی را در غیر از خلوت‌هایمان آوردیم، دیگر امر حجّت الله نیست. مثل نماز شکسته‌ای است که امر به قصر آن هستم ولی می‌گویم این نماز به دلم نمی نشیند پس کامل می خوانم؛ اما دیگر این امر شارع نیست. امر شارع لعنت در خَلَوَاتِهِ بود یعنی تفکر و اعتقاد تبرّی در حفظ جان شیعیان مرتضی علی می‌باشد. شاید بگوییم لعن در خلوت را کسی نمی شنود!؟ امام در ادامه روایت می‌فرمایند: … هر کدام از شما که لعن دشمنان ما را می کنید، ملائکه آن را به آسمان می‌برند و آن کسانی را که لعن نمی‌کنند، ملائکه لعن می‌کنند. وقتی صدای لعن دشمن ما به ملائکه رسید،…. .

5. تمرکز دادن شیعیان و مستحکم کردن ایمان آن ها بر وجود مقدّس حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه

   در فضای عصر محنت امام علیه السلام در این فضای خناق زندگی می کرد و قرار بود در چنین فضای فرعونی، وجود مقدّس امام زمان ارواحنافداه تولّد پیدا کند و به وکلا[7]، سفراء[8] یا  قوّامین[9] معرفی شود. امام حسن عسکری علیه السلام در چنین فضایی قبل از اینکه امام زمان ارواحنافداه متولد شود به تعبیری «بسترسازی عقیدتی» می‌کند. به طور کلی، روایات حضرت عسکری علیه السلام را باید با دید «عصر محنت» مورد بررسی قرار داد.

   از وجود مقدّس امام عسکری علیه السلام روایتی نقل شده است که این روایت از امام صادق علیه السلام نیز با یک تفاوت به دست ما رسیده است:

«به خدا سوگند، (حضرت مهدی علیه السلام) حتماً و قطعاً غيبتى مى‌گزيند كه در اين غيبت، هيچ كس از هلاكت نجات نمى‌يابد، مگر آن كس كه خداى عز و جل، او را بر اعتقاد به امامت ايشان ثابت قدم بدارد و به دعاى بر تعجيل فرج حضرتش موفق بدارد.»[10]

   توجه داشته باشید این روایت را امام حسن عسکری و امام صادق علیهماالسلام را قبل ازتولدامام زمان ارواحنافداه می‌فرمایند. این فضا، فضایی جهت «آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت» است.

   وقتی حضرت ولیّ عصر ارواحنافداه به شیخ صدوق رحمت الله علیه در آن رویا امر می‌کنند که یک کتاب درباره غیبت ما بنویس، به امام علیه السلام مسیر نوشتن کتاب را خودشان مشخص می‌کنند. از غیبت انبیاء شروع کن تا به غیبت ما برسی. این سخن امام زمان ارواحنافداه بدین معنا است که این اولین غیبت امام و حجت خدا از جامعه نیست. حضرت موسی علیه السلام هم غایب بود. امام سجاد علیه السلام هم غایب بود. امام حسن عسکری علیه السلام هم غایب بود؛ یعنی مردم گمان نکنند این موضوع غیبت فقط برای من است. حکمت کتاب کمال الدین این موضوع است که ما گمان نکنیم منفرداً وحیداً طریداً شریداً در عصر غیبت قرار داریم. پدر امام زمان هم در عصر غیبت قرار داشت. البته رنگ و لعاب غیبت حضرت ولیِّ عصر ارواحنافداه با رنگ و لعاب غیبت‌های انبیاء و سایر ائمه هدی علیهم السلام قطعاً تفاوت‌های جدی دارد.

   جناب احمد بن اسحاق قمی یکی از افرادی است که توفیق زیارت حضرت عسکری و امام عصر علیهما السلام را داشته است. او سفیر، وکیل و قوّام امام است. بسیاری از کلمات حضرت عسکری علیه السلام یا از ابوهاشم جعفری یا از احمد بن اسحاق قمی نقل شده است. یعنی این دو بزرگوار رابطه صمیمانه‌ای با حجت خدا در آن فضای امنیتی-تقیّه‌ای داشتند.

    احمد بن اسحاق قمی نقل می کند: آمدم به خانه امام عسکری علیه السلام و دیدم به دوش حضرت یک آقازاده سه ساله است. امام عسکری علیه السلام به احمد بن اسحاق می فرمایند:«اگر نبود ارزشمندی و مقامی که تو پیش ما و پیش پیامبر خدا داری، به تو اجازه دیدار نمی‌دادیم.» به عبارتی دیگر، چون چنین مقامی داری مفتخر به دیدار هستی. این دیدار احمد بن اسحاق با امام زمان علیه السلام خود جز اعجاز امام حسن عسکری علیه السلام بوده است؛ یعنی پنهان کردن اعجازی است.

   برای ابوهاشم جعفری نیز یک چنین قصّه ای اجمالاً نقل شده است. ابوهاشم جعفری از کسانی بود که توسط مُعتَز و دستگاه حکومتی (در تاریخ به مُعتَمِد نیز یاد شده است) شناسایی و دستگیر شد. او چندین سال در زندان بود. ابوهاشم می‌گوید: نامه‌ای نوشتم به امام حسن عسکری علیه السلام و عرض کردم آقا جان! خسته شدم از بس در این زندان آزار و اذیت می‌شوم. حضرت در جواب نامه نوشتند: «به زودی از زندان آزاد می شوی.» به محض اینکه نامه امام را خواندم خط امام در نامه محو شد. ابوهاشم می‌گوید: ظهر نشده بود که من از زندان آزاد شدم اما وقتی  به خانه رسیدم ، هیچ چیز در منزل نداشتم. با خود فکر کردم که ای کاش در آن نامه‌ نوشته بودم آقا جان اوضاع مالی من را هم می‌دانید چگونه است. دیدم در خانه در می زنند. دو چیز آورده اند: یک نامه و صد دینار پول. نامه را باز کردم. دیدم امام حسن عسکری علیه السلام نوشته اند: «هرگاه هر حاجتی داشتید، از ما اهل بیت حیا نکنید و بخواهید.»


[1] این مقاله برگرفته از سخنرانی آقای دکتر علیرضا هزار با عنوان زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام به مناسب شهادت آن امام همام می‌باشد. برای مراجعه به اصل سخنرانی ایشان می توانید به کانال تلگرامی ایشان  به آدرس  https://t.me/hazaralireza مراجعه نمایید.

[2] . إبن شعبه حرّانی، تحف العقول عن آل الرسول، ج ٢. مِنَ الفَواقِرِ الَّتي تَقصِمُ الظَّهرَ جارٌ إن رَأى حَسَنَةً أطفَأَها وإن رَأى سَيِّئَةً أفشاها

[3].   إبن شعبه حرّانی، تحف العقول عن آل الرسول، ج۲. بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ يَكُونُ ذا وَجْهَيْنِ وَ ذا لِسانَيْنِ، يَطْري أخاهُ شاهِداً وَ يَأكُلُهُ غائِباً، إنْ أُعْطِىَ حَسَدَهُ، وَ إنْ ابْتُلِىَ خَذَلَهُ،

[4] إبن شعبه حرّانی، تحف العقول عن آل الرسول، ج۲. أحَبُّ إخواني إلَيَّ مَن أهدى إلَيَّ عُيوبي.

[5]    .صدوق، من لایحضره الفقیه ج١،  قَالَ لَمَّا قُبِضَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیُّ رُئِیَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (ع) وَ قَدْ خَرَجَ مِنَ الدَّارِ وَ قَدْ شُقَّ قَمِیصُهُ عَنْ خَلْفٍ وَ قُدَّامٍ خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ فِی جَنَازَةِ أَبِی الْحَسَنِ وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ فَکَتَبَ إِلَیْهِ ابْنُ عَوْنٍ مَنْ رَأَیْتَ أَوْ بَلَغَکَ مِنَ الْأَئِمَّةِ شَقَّ قَمِیصَهُ فِی مِثْلِ هَذَا فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو مُحَمَّدٍ یَا أَحْمَقُ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا هَذَا قَدْ شَقَّ مُوسَی عَلَی هَارُونَ

[6]   مَنْ ضَعُفَ عَلَی نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ فِی خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَی جَمِیعِ الْمَلَائِکَةِ فَکُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُکُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا یَلْعَنُهُمْ فَإِذَا بَلَغَ صَوْتُهُ إِلَی الْمَلَائِکَةِ اسْتَغْفَرُوا لَهُ وَ أَثْنَوْا عَلَیْهِ….

[7] افراد بسیاری توسط امام حسن عسکری علیه السلام به عنوان وکیل معرفی می شدند. مانند داوود أسود که نامه ای در دست داشت و برای انجام ماموریتی خاص وکیل امام بود.

[8]  مقام سفیر بالاتر از مقام وکیل است. مهمترین سفیر امام، جناب عمری است که بعدها به سفارت ولیّ عصر ارواحنافداه نیز مفتخر می‌شود.

[9]  کسانی که امور شخصی امام حسن عسکری علیه السلام را اقامه می کردند. تعداد بسیار زیادی از اصحاب حضرت عسکری علیه السلام، اقامه کننده کارهای حضرت اعم از کارهای شخصی و درون خانگی ایشان بودند که یکی از این افراد «عقیل» است.

[10] صدوق، کمال الدین، ج٢،  وَ اللَّهِ لَيَغيبَنَّ غَيبَةً لا يَنجو فيها مِنَ الهَلَكَة اِلّا مَن ثَبَّتَهُ اللَّه عزّ و جلّ على القَولِ بِاِمامَتِه وَ وَفَّقَهُ فيها لِلدُّعاء بِتَعجيلِ فَرَجَه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا