حضرت زینب

خطبه حضرت زینب در مجلس یزید

خطبه غرّاء زینب کبری سلام الله علیها در مجلس یزید

خطبه غراء زینب کبری سلام الله علیها در شام در مجلس یزید

خطبه حضرت زینب در مجلس یزید یا خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در شام ، به خطبه‌ای اشاره دارد که حضرت زینب سلام الله علیها‌ بعد از واقعه عاشورا، هنگامی که کاروان اسیران کربلا به مجلس یزید بن معاویه در شام برده شده بودند، بیان فرمودند.این خطبه و سخنان امام سجاد علیه السلام توانست تاثیر شگرفی در حاضران ایجاد نماید و مجلس را به نفع اهل بیت علیهم السلام تغییر دهد. حضرت زینب سلام الله علیها در این خطبه و با سخنان علی گونه‌اش چنان یزید لعنت الله علیه را رسوا کرد و او را به گریه واداشت که توان پاسخگویی از او سلب شد.

محورهای اصلی این خطبه عبارت‌اند از:

  1. حمد پروردگار و درود بر پیامبر خدا صلی‌الله علیه وآله
  2. اشاره به سنت الهی در مهلت دادن به کفار
  3. زشتی رفتار یزید
  4. نفرین بر یزیدیان
  5. اشاره به عاقبت ستمکاران
  6. شکایت به خداوند
  7. جاودانگی اهل بیت

متن خطبه حضرت زینب در مجلس یزید

«الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمينَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى رَسُولِهِ وَآلِهِ أَجْمَعِينَ، صَدَقَ اللهُ كَذلِكَ يَقُولُ: ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون.(1) أَظَنَنْتَ يَا يَزِيدُ حَيْثُ أَخَذْتَ عَلَيْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَفَاقَ السَّمَاءِ، فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ كَما تساقُ الأُسارى أَنَّ بِنا عَلَى اللهِ هَوَاناً، وَبِكَ عَلَيْهِ كَرامَةً وَأَنَّ ذلِكَ لِعِظَمٍ خَطَرِكَ عِنْدَهُ، فَشَمَخْتَ بِأَنْفِكَ، وَنَظَرْتَ فِي عِطْفِكَ جَذْلانَ مَسْرُوراً حِينَ رَأَيْتَ الدُّنْيا لَكَ مُسْتَوْثِقَةٌ وَالْأُمُورَ مُتَّسِقَةٌ وَحِينَ صَفَا لَكَ مُلْكُنا وَسُلْطانُنا ، فَمَهْلاً مَهْلاً، أَنَسِيتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ لَا يَحْسَبَنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا
نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينُ»؛(2)


حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر فرستاده خدا و وبر خاندانش باد. خداوند راست ،گفت آنجا که فرمود: عاقبت آنان که اعمال بد مرتکب شدند، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند».
ای یزید آیا اکنون که زمین و آسمان را از جهات گوناگون بر ما تنگ کردی و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندی، می پنداری ما به نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامی می باشی؟ و تصور کردی این نشانه قدر و منزلـت تـو در نـزد خداست؟ از این رو باد غرور به بینی انداخته و به خود بالیدی و خرم و شادمان شدی از اینکه دیدی دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و ملك و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته؛ پس کمی آهسته تر! آيا سخن خداوند را فراموش کردی که فرمود: «آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت می دهیم به سودشان است. ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و برای آنها عذاب خوار کننده ای [آماده شده] است.

در ادامه این خطبه کوبنده فرمود:
«أَ مِنَ الْعَدْلِ يَابْنَ الظُّلُقَاءِ! تَخْدِيرُكَ جَرَائِرَكَ وَ إِمَانَكَ ، وَ سَوْقُكَ بَناتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّم سَبايا ، قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ، يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمُنَاهِلِ وَ الْمُناقِلِ، وَ يَتَصَفْحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ، وَ الإِنِيُّ وَ الشَّرِيفَ، لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِي، وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِي، وَ كَيْفَ يُرْتَجِي مُرَاقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَكْبادَ الأَرْكِياءِ ، وَ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ دِمَاءِ الشَّهَداءِ، وَ كَيْفَ يَسْتَبْطِأُ فِي بُغْضِنا أَهْلَ الْبَيْتِ مَنْ نَظَرَ إِلَيْنَا بِالشَّنَفِ وَ الشَّنَآنِ وَ الْأَحَنِ وَالأضْغَانِ، ثُمَّ تَقُولُ غَيْرَ مُتَّاثُم وَ لَا مُسْتَعْظِمْ لَا هَلُّوا و اسْتَهَلُّوا فَرَحاً *** ثُمَّ قالوا يا يَزيدُ لا تَشَلْ مُنْتَجِياً عَلَى ثَنايَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ سَيِّدِ شَبَابٍ أَهْلِ الْجَنَّةِ، تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِكَ، وَكَيْفَ لَا تَقُولُ ذلِكَ وَقَدْ نَكَأْتَ الْقَرْحَةَ، وَ اسْتَأْصَلْتَ الشَّافَةَ بِإِراقَتِكَ دِمَاءَ ذُرِّيَةِ مُحَمَّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، وَ نُجُومِ الْأَرْضِ مِنْ آلِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ تَهْتِفُ بِأَشْيَاخِكَ، زَعَمْتَ أَنَّكَ تُنادِيهِمْ، فَلَتَرِدَنَّ وَ شِيكاً مَوْرِدَهُمْ وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّكَ شَلَلْتَ وَ بَكِمْتَ ، وَ لَمْ تَكُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ وَ فَعَلْتَ ما
فَعَلْتَ»؛

ای پسر کفار آزاد شده(3) آیا این از عدالت است که تو زنان و کنیزان خود را پشت پرده ها بنشانی، ولی دختران رسول خدا (صلى الله عليه وآله را اسیر کرده و به این سو و آن سو بکشانی و در حالی که پرده حرمت آنان را دریده و چهره های آنان را در معرض دید مردم قرار دادهای آنها را توسط دشمنان در شهرهای مختلف بگردانی تا مردم هر کوی و برزن به تماشای آنان بنشینند و افراد دور و نزديك و پست و شریف به چهره هایشان چشم بدوزند با آنکه همراه آنان مردان و حمایت گرانشان نبودند؛ ولی چه سود از این سخنان، زیرا] چگونه می توان به حمایت و مراقبت آن کس امید داشت که [مادرش] جگر پاکان را به دهان گرفته اشاره به داستان هند جگرخوار مادر بزرگ یزید است و گوشتش از خون شهیدان روییده؟ و چگونه در دشمنی ما اهل بیت شتاب نکند آن کس که به ما با غرور و با نفرت، خشمگینانه و کینه توزانه نگاه می کند و آنگاه – بی آنکه احساس گناه کند و ظلم و ستم خود را بزرگ بشمارد – [و مغرورانه] می:گوید «ای کاش اجداد من بودند و این صحنه ها این جمله را در حالی می گویی که بر لب و دندان ابا عبدالله (علیه السلام) سید جوانان اهل بهشت میزنی! آری، چرا چنین سخن نگویی، در حالی که با ریختن خون فرزندان رسول خدا و ستارگان زمین از خاندان عبد المطلب، زخم دل ما را گشودی و ریشه خاندان ما را مورد تهدید قرار دادی تو پدرانت را صدا می زنی و خیال می کنی آنها صدایت را می شنوند؟! عجله نكن ] به زودی به آنها ملحق خواهی شد؛ آن روز آرزو می کنی که کاش دستت شل بود و زبانت لال و این سخنان را نمی گفتی و این کارها را انجام نمی دادی).

سپس افزود:
«أَللَّهُمَّ خُذْ بِحَقْنا ، وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِنَا، وَ أَحْلِلْ غَضَبَكَ بِمَنْ سَفَكَ دِماءَنا ، وَ قَتَلَ حُماتَنا ، فَوَاللَّهِ مَا فَرَيْتَ إِلَّا جِلْدَكَ، وَلَا حَزَزْتَ إِلَّا لَحْمَكَ، وَ لَتَرِدَنَّ عَلى رَسُولِ اللَّهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْكِ دِمَاءِ ذُرِّيَّتِهِ، وَ انْتَهَكْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِي عَتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ، حَيْثُ يَجْمَعُ اللَّهُ شَمْلَهُمْ، وَ يَلُمٌ شَعْتَهُمْ، وَ يَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ وَ لَا تَحْسَبَّنَ الَّذِينَ قُتِلُوا
فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتاً بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.(4) وَ حَسْبُكَ بِاللهِ حاكِما ، وَبِمُحَمَّد صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ خَصِيماً ، وَ بِجَبْرَئِيلَ ظَهِيراً، وَسَيَعْلَمُ مَنْ سَوّى لَكَ وَ مَكْنَكَ مِنْ رِقابِ المُسْلِمِينَ، بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً، وَ أَيُّكُمْ شَرٌّ مَكَانَا، وَ أَضْعَفُ جندا»؛

خدایا! حق ما را بستان و از ستمگران بر ما انتقام بگیر و خشمت را بر آن کس که خون ما را بر زمین ریخت و حامیان ما را کشت فرو فرست ای یزید به خدا سوگند با این جنایت] جز پوست خود را ندریدی و جز گوشت خود را نبریدی و در حقیقت خود را نابود کردی؛ به یقین با حمل باری که ـ از ریختن خون فرزندان رسول خدا و هتك حرمت آن حضرت در ارتباط با خاندان و جگر گوشه هایش – بر دوش داری بر رسول خدا وارد خـواهــی شـد؛ در آن جا خداوند آنان را گرد خواهد آورد و پریشانی آنها را بر طرف خواهد ساخت و داد آنها را بستاند [آری] گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده اند، مرده اند
بلکه زندگان جاویدند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.»
همین بس که در دادگاهی حاضر شوی که داورش خداست و رسول خدا معارض تو و جبرئیل گواه و پشتیبان او. به زودی آن کس که حکومت را برای تو هموار ساخت و تو را بر گرده مسلمین سوار کرد خواهد دانست که چه کیفر بدی نصیب ظالمان خواهد شد و خواهد فهمید که جایگاه چه کسی بد است و لشکر چه کسی ضعیف تر و ناتوان تر است.

آنگاه زینب کبری علیها السلام با این فراز از سخنان کوبنده اش، خطبه را به پایان برد:

«وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَيَّ الدَّواهِي مُخاطَبَتَكَ، إِنِّي لاَسْتَصْغِرُ قَدْرَكَ، وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِيعَكَ، وَ أَسْتَكْثِرُ تَوْبِيخَكَ، لكنَّ العُيُونَ عَبْرى، وَ الصُّدُورَ حَرّى، أَلَا فَالْعَجَبُ كُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللهِ النُّجَباءِ بِحِزْبِ الشَّيْطَانِ الطَّلْقَاءِ، فَهَذِهِ الأَيْدِي تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنا ، وَالأَفْوَاهُ تُتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا ، وَتِلْكَ الجُثَتُ الطُّواهِرُ الزَّواكِي تَنْتَابُها العَواسِلُ، وَتُعَفِّرُها أُمَّهَاتُ الْفَرَاعِلِ. وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنا مَغْنَما لَتَجِدَ بِنا وَ شِيكاً مَغْرَماً حِيْنَ لَا تَجِدُ إِلَّا ما قَدَّمَتْ يَداكَ، وَ ما رَبُّكَ بِظَلَام لِلْعَبِيدِ، وَ إِلَى اللَّهِ الْمُشْتَكَى، وَ عَلَيْهِ الْمُعَوَّلُ،
فَكِدْ كَيْدَكَ، وَ اسْعَ سَعْيَكَ، وَ ناصِبْ جُهْدَكَ، فَوَاللَّهِ لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا، وَ لا تُمِيتُ وَحْيَنَا ، وَ لا تُدْرِلُ أَمَدَنا ، وَ لا تَرْحَضُ عَنْكَ عَارَهَا، وَهَلْ رَأَيْكَ إِلا فَنَدٌ، وَأَيّامُكَ إِلا عَدَدَ، وَجَمْعُكَ إِلَّا بَدَدٌ؟ يَوْمَ يُنادِي المنادِي أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ.
وَالْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الَّذِي خَتَمَ لأَوَّلِنَا بِالسَّعادَةِ وَ الْمُغْفِرَةِ، وَ لاخرنا بِالشَّهادَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ نَسْأَلُ اللهَ أَنْ يُكْمِلَ لَهُمُ الثَّوابَ، وَ يُوجِبَ لَهُمُ الْمُزيدَ ، وَ يُحْسِنَ عَلَيْنَا الْخِلافَةَ، إِنَّهُ رَحِيمٌ وَدُودُ، وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ»؛

اگر مصیبت های بزرگ روزگار، کارم را به اینجا کشانده که با تو سخن بگویم، ولی [بدان] من به یقین، ارزش تو را كوچك و ناچیز، و سرزنش تو را بزرگ میشمارم و فراوان تو را توبیخ می کنم، ولی چه کنم که دیده ها گریان و سینه ها سوزان است. جای شگفتی بسیار است که گروهی الهی و برگزیده، به دست حزب شیطان و بردگان آزاد شده، کشته شوند و خون های ما از این پنجه ها[ی ناپاك] بچکد و پارههای گوشت ما از دهان [ناپاك] شما بیرون بیفتد و شما گرگهای وحشی پیوسته به
سراغ آن بدن های پاک و پاکیزه آئید و بچه کفتارها آن ها را به خاك بمالند؟ اگر امروز [پیروزی بر] ما را غنیمتی برای خود می دانی، به زودی آن را غرامت [و مایه زیان] خود خواهی یافت، در آن روز که جز محصول کرده خویش را نخواهی یافت. و هرگز پروردگار، به بندگانش ستم نخواهد کرد من فقط به خدا شکوه می کنم و تنها بر او اعتماد می نمایم.
[ای یزید] هر چه نیرنگ داری به کار بند و نهایت تلاشت را بکن وهر کوششی که داری به کار گیر؛ اما به خدا سوگند [با همه این تلاش ها] یاد ما را [از خاطره ها] محو نخواهی کرد و [چراغ] وحی ما را خاموش نتوانی نمود و به موقعیت و جایگاه ما آسیب نخواهی رساند. هرگز لکه ننگ این کار، از تو پاک نخواهد شد. رأی و نظرت سست و زمان دولت تو اندك است و جمعیت تو به پراکندگی خواهد انجامید در آن روز که منادی ندا دهد:
لعنت خدا بر ظالمان باد.
حمد و ستایش ویژه خداوندی است که پروردگار جهانیان است، همانکه آغاز کار ما را به سعادت و مغفرت و پایان کار ما را به شهادت و رحمت رقم زد. از خداوند برای آن شهیدان پاداش کامل و افزودن بر پاداش ها می طلبم و [از او می خواهم که] ما را جانشين نيك آنها قرار دهد؛ او مهربان و دوستدار است و خداوند ما را کافی است و او بهترین حامی ماست.(5)

پی دی اف خطبه حضرت زینب در مجلس یزید (pdf)

شاید این مطلب را هم دوست داشته باشید: خطبه حضرت زینب در کوفه


پی نوشت:
(1). سوره روم، آیه 10.
(2) سوره آل عمران آيه 178.
(3) اشاره است به ماجرای فتح مکه که رسول خدا (صلى الله عليه وآله)، ابوسفیان و معاویه و دیگر سران قریش و معاندان را بخشید و فرمود: «إِذْهَبُوا فَأَنتُمُ الطَّلْقاءُ»؛ (برويد! شما آزاديد). (رجوع کنید به بحار الانوار، ج 21، ص 106 و تاریخ طبری، ج 2، ص 337).
(4) سوره آل عمران، آيه 169
(5). مقتل الحسين ، مقرّم، ص 357 – 359؛ بحار الانوار، ج 45

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا