حضرت زینب
القاب حضرت زینب و کنیه ها و زندگینامه حضرت زینب علیهاالسلام
- کنیه های حضرت زینب علیهاالسلام
- القاب حضرت زینب علیهاالسلام
- معانی القاب حضرت زینب کبری علیهاالسلام
- عبادت حضرت زینب علیهاالسلام
- علم حضرت زینب علیهاالسلام
- ولایت حضرت زينب علیهاالسلام
- عصمت حضرت زینب علیهاالسلام
- محبت حضرت زینب علیهاالسلام به امام حسین علیه السلام
- 21 نوامبر, 20230 115
خطبه حضرت زینب در کوفه
حضرت زینب سلام الله علیها در اذهان عموم مردم با عاشورا و وقایع پس از آن گره خورده است. صبر…
- 16 نوامبر, 20230 999
خطبه حضرت زینب در مجلس یزید
خطبه حضرت زینب کبری سلام الله علیها در شام در مجلس یزید خطبه حضرت زینب در مجلس یزید یا خطبه حضرت…
حضرت زینب
القاب و کنیه های حضرت زینب علیهاالسلام
القاب و کنیه های حضرت زینب علیهاالسلام بیان کننده بعضی از مقامات بلند آن حضرت است که با تأمل در آنان بر معرفت مان نسبت به آن ولی خدا افزوده می شود، ما اینجا مختصراً بعضی از القاب و کنیه های آن حضرت را نقل می کنیم.
کنیه های حضرت زینب:
- امّ الحسن
- امّ المصائب
- امّ الرّزايا
- امّ الخير و الجود
القاب حضرت زینب:
- صديقة الصغری : این کنیه به جهت اینکه مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام «صدیقه کبری» می باشد،
به حضرتش داده شده است. - عصمت الله
- وليّة الله
- امينة الله
- محبوبة المصطفى
- ثانية الزهرا
- ثانية خديجة الكبرى
- عقيلة بني هاشم
- عقيلة الطالبيين
- الراضية بالقدر والقضاء
- صابرة البلوى
- زينة الأب
- محدثة الزاهدة
- العابدة
- العفيفة
- القانتة
- القائمة
- الصابرة
- المتهجدة
- الشريفة
- حوريه
- الحوراء
- بنت ولی الله
- اخت ولی الله
- عمة ولى الله
- عالمة غير معلمة
- فاهمة غير مفهمة
از القاب و کنیه های آن حضرت می آموزیم که آن بانو در فضائل نفسانی ممتاز و بی نظیر بوده است؛ در صبر و شکیبایی – حلم و حزم – زهد و تقوی – فصاحت و بلاغت – دانش و بینش – تعلیم و تربیت – تدبیر و سیاست – سیادت و بزرگواری – عظمت و بزرگ منشی – ثبات قدم و قوت قلب – راست گویی و درست رفتاری – نطق و خطابه – نصرت حق و حقیقت – طرفدار ضعفا و زیردستان – شرف و مجد – فضیلت و منقبت – عبادت و انقطاع – شجاعت و دلیری – مناعت طبع و عزت نفس و از تمامی زنان عالم بشریت پس از مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام یکتا و بی همتاست.
معانی القاب حضرت زینب کبری علیهاالسلام:
- زينت الأب: زینت پدر
- عالمة غير معلّمه: دانای نیاموخته
- فاهمة غير مفهّمة: فهمیده بی آموزگار
- كعبة الرّزايا: قبله رنج ها
- نائبة الزّهرا علیهاالسلام: جانشین حضرت زهرا علیهاالسلام، نماینده حضرت زهرا علیهاالسلام
- نائبة الحسين علیه السلام: جانشین حضرت حسین علیه السلام، نماینده حضرت حسین علیه السلام
- مليكة الدّنيا: ملكه جهان، شهبانوی گیتی
- عقيلة النّساء: خردمند بانوان
- عديلة الخامس من اهل الكساء علیهم السلام: همتای پنجمین نفر از اهل کساء علیه السلام
- شريكة الشّهيد: همتای شهید
- كفيلة السّجاد علیه السلام: سرپرست حضرت سجاد علیه السلام
- ناموس رواق العظمه: ناموس حریم عظمت و کبریایی
- سيدة العقائل: بانوی زنان خردمند
- سرّ ابيها علیه السلام: راز پدرش علی علیه السلام
- سلالة الولاية: فشرده و خلاصه و چکیده ولایت
- وليدة الفصاحة: زاده شیوا سخن
- شقيقة الحسن علیه السلام: دلسوز و غمخوار حضرت حسن علیه السلام
- عقيلة خدرالرّسالة: خردمند پرده نشینان رسالت
- رضيعة ثدى الولایة: کسی که از سینه ولایت شیر خورده
- بليغة: سخنور رسا
- فصيحة: سخنور گویا
- صديقة الصّغری: راستگوی کوچک (در مقابل صدیقه کبری)
- الموثقه: بانوی مورد اطمینان
- عقيلة الطالبیین: زن خردمند از خاندان حضرت ابو طالب (و در بین طالبیان)
- الفاضلة: بانوی با فضیلت
- الكاملة: بانوى تام و كامل
- عابدة آل علی علیه السلام: پارسای خاندان علی علیه السلام
- عقيلة الوحى: بانوی خردمند وحی
- شمسة قلادة الجلالة: خورشيد منظومه بزرگواری و شکوه
- نجمة سماء النّبالة: ستاره آسمان شرف و کرامت
- المعصومة الصّغرى: پاک و مطهره کوچک
- قرينة النّوائب: همدم و همراه ناگواری ها
- محبوبة المصطفى صلی الله علیه و آله: مورد محبت و محبوب حضرت رسول صلی الله علیه و آله
- قرّة عين المرتضی علیه السلام: نور چشم حضرت علی علیه السلام
- صابرة محتسبة: پایداری کننده به حساب خداوند و برای خداوند
- عقيلة النبوة: بانوی خردمند پیامبری
- ربة خدرالقدس: پرورنده پرده نشینان پاکی و تقدیس
- قبلة البرایا: کعبه آفریدگان
- رضيعة الوحی: کسی که از سینه وحی شیر مکیده است
- باب حطّة الخطایا: دروازه آمرزش گناهان
عبادت حضرت زینب علیهاالسلام
حضرت زینب علیهاالسلام در بندگی و عبادت و اقامه نماز تالی مادرش بوده و تمام شب ها به تهجّد صبح می کرده و دائماً قرآن تلاوت می کرد، برخی از مورخین نوشته اند تهجّد و شب زنده داری زینب علیهاالسلام در تمام عمرش ترک نشد. حتی شب یازده محرم، با آن همه مصائب و خستگی و پریشانی، نماز شب را به پا می دارد، امام زین العابدین علیه السلام فرمود:« عمه ام زینب علیهاالسلام با این همه مصیبت و محن وارده از کربلا تا شام هیچ گاه نوافل را ترک نکرد.»
و نیز روایت شده چون حضرت امام حسین علیه السلام برای وداع نزد خواهر آمد فرمود:«ای خواهر! مرا در نماز شبت فراموش نکن.»
در بحر المصائب از امام زین العابدین علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: «عمه ام زینب علیهاالسلام با آن کثرت رنج و تعب از کربلا تا شام به نافله شب قیام و اقدام داشت، و با آن حال کثرت گرفتاری و پرستاری عیال و تحمل زاری اطفال و تفقد احوال جمعی پریشان روزگار از مراسم عبادت غفلت نداشت.»
و از امام زین العابدین علیه السلام نقل شده که فرمود:
«إِنَّ عَمَّتِی زَیْنَبَ کَانَتْ تُؤَدِّیَ صلواتها مِنْ قِیَامٍ، الْفَرَائِضُ وَ النَّوَافِلِ عِنْدَ سَیْرُ الْقَوْمِ بِنَا مِنَ الْکُوفَةِ إِلَى الشَّامِ، وَ فِی بَعْضِ الْمَنَازِلِ کَانَتْ تُصَلِّیَ مِنْ جُلُوسٍ. فَسَأَلْتُهَا عَنْ سَبَبِ ذَلِکَ؟ فَقَالَتْ: أُصَلِّی مِنْ جُلُوسٍ لِشِدَّةِ الْجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلَاثِ لَیَالٍ، لِأَنَّهَا کَانَتْ تُقْسَمُ مَا یُصِیبُهَا مِنَ الطَّعَامَ عَلَى الْأَطْفَالِ، لِأَنَّ الْقَوْمَ کَانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا رَغِیفاً وَاحِداً مِنَ الْخُبْزِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ»
یعنی: «همانا عمه ام زینب علیهاالسلام نمازهای واجب و مستحب را در طول مسیر از کوفه تا شام انجام می داد، در بعضی از منازل نمازش را نشسته می خواند، من سبب آن را سؤال کردم، سپس فرمود: نمازم را نشسته می خوانم به جهت شدت گرسنگی و ضعف زیرا سه شبانه روز است که طعامی نخورده ام و سهم خودم را به اطفال می دادم زیرا این قوم به هر نفر شبانه روز یک نان می دادند و بچه ها گرسنه می ماندند.»
حضرت زینب علیهاالسلام از همه جا منقطع و از همه جا منصرف شده بود و فقط متوجه خدای تعالی و مراتب بندگی و ستایش او بوده، و در تمام شئون زندگی و در تمام حرکات و سکناتش خدا را در نظر داشته، بدین جهت به مقامات عالیه و درجات رفیعه ای رسیده بود که کسی را بدان مقامات راهی نیست مگر پیامبران و اولیاء خاص خداوند.
زینب علیهاالسلام در پرستش حق آئینه تمام نمای مادرش بود. او شب ها را با نماز شب و تلاوت قرآن به پایان می برد. برخی از دانایان و اهل کنکاش گفته اند:«زینب علیهاالسلام در سرتاسر زندگانیش شب زنده داری و اقامه نوافل شب را ترک ننموده، حتی در شب یازدهم محرم الحرام، از امام زین العابدین علیه السلام روایت شده است که فرمودند:«در آن شب (شب یازدهم محرم) دیدم که او نشسته نماز به جای می آورد..»
فاضل قائینی بیرجندی در کتاب کبریت احمر از برخی از مقاتل معتبر، از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که فرمودند: «عمه ام زینب علیهاالسلام با آن اندوه ها و آزارها که به او رسید حتی در راه شام نافله های خود را ترک ننمود و واننهاد.»
همچنین از او رسیده است که: «امام حسین علیه السلام به خواهرش زینب علیهاالسلام در آخرین دیدار و وداع خود فرمودند؛ ای خواهر! در نافله و نماز شب فراموشم مکن.» که این خبر را فاضل مذکور از مقاتل معتبر نقل می کند. در کتاب مثیر الاحزان علامه شیخ شریف جواهری قدس سرّه چنین آمده است:
«فاطمه دختر امام حسین علیه السلام فرمود:«و اما عمه ام زینب علیهاالسلام آن شب (شب دهم از ماه محرم) تمامی شب را در محراب عبادتش پرداخت که در خلال مناجات خود استغاثه می نمود و از پروردگار خود یاری می طلبید، بر اثر ناله ی او چشمی از ما نَخُفت و صدای ما از ناله آرام نگرفت.»
برخی از پژوهشگران روایت نموده اند که امام زین العابدین علیه السلام فرمودند:«هنگامی که لشکر دشمن ما را از کوفه راهی شام نمود عمه ام زینب علیهاالسلام نمازهای واجب و مستحب خود را ایستاده بجای می آورد؛ اما در برخی منازل میان راه نشسته نماز می گزارد. سبب را جویا شدم فرمودند: نماز را به سبب غلبه گرسنگی سه شب است که نشسته بجای می آورم! و این بدان سبب بود که زينب علیهاالسلام غذایی را که لشکر به اسرا می داد میان طفلان تقسیم می نمود؛ زیرا لشکریان خصم برای هر یک از ما در یک شبانه روز یک گرده ی نان، جیره معیّن نموده بودند.»
حال ما (شیخ نقدی) می گوییم:« اگر کسی تأمل در وجود این طاهره، از نظر عبادت خداوند و بریدن از غیر بکند برای او هیچ شک و شبهه ای نمی ماند که حضرتش دارای مقام رفیع عصمت است؛ زیرا او در زمره بانوان پارسایی است که حرکات و سکنات و دم و بازدم خود را وقف درگاه باری تعالی نموده بود و از این رو، منازل رفعت و درجات عالی که حکایت از منازل رسولان و درجات اوصیاء علیهم السلام می کند برای او فراهم است.»
علم حضرت زینب علیهاالسلام
سید نورالدین جزائری در کتاب خصائص الزّینبیّه علیهاالسلام می نویسد:
«حضرت زینب علیهاالسلام مجلس تعلیم و تدریس داشته، در زمان اقامت پدر بزرگوارش در کوفه و تفسیر قرآن برای زنان می فرمود. یک روز در تفسیر «کهیعص» صحبت می کرد که پدرش وارد شد و فرمود: «شنیدم تفسیر کهیعص برای زنان میگویی!!»
عرض کرد: «بلی، ای پدر!»
فرمود: « نور دیده ی من، این رمزی است برای مصیبتی که بر عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد
می شود.»
عرض کرد: «چگونه است آن مصیبت ؟!»
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شرح داد مصائب را، پس زینب سخت گریان شد.
چگونه زینب علیهاالسلام در علم اینگونه نباشد و حال آنکه در مهد مدينة العلم پدرش، امیرالمؤمنین علیه السلام تربیت شده و در باب علم علوی معتکف بوده و در ذیل افاضات دو پیشوای بزرگ جهان اسلام، فاطمه زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه السلام پرورش یافته است.
علم و دانش حضرت زینب علیهاالسلام مانند سایر صفوف بشری نیست که بخواهد علم را در لباس الفاظ کسب کند، بلکه او از منبع غیب سیراب میگشته لذا سطح معلومات او سطح معلومات ما نیست، بلکه همانگونه که امام زین العابدین علیه السلام میفرماید:« عالم به حقایق امور است نه به کسب و تعلیم، و حقایق هستی را فهمیده نه به تفهیم کسی، بلکه دانشش از منبع علوم غیبی است که بر قلبش افاضه می شده است.»
لذا هنگامی که در مجلس ابن زیاد خطبه ای می خواند، ابن زیاد از کثرت علم و شهامت آن حضرت به هراس می افتد و در حالی که اعتراف به سخنرانی مهیج آن بی بی می کند در صدد ضربه زدن نیز بر می آید و می گوید:«نثر و سجع میگویی!!!»، حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: «یابن زیاد مرا با سجع گویی چه کار، من اکنون در روزگاری نیستم که مرا سجع گویی به خود مشغول کرده باشد!»
از بلاغت و شجاعت ادبی حضرت زینب علیهاالسلام بیاناتی است که در مجلس رسمی او فرموده و این احتجاجات را سید بن طاووس و غیره در کتاب مقاتل نگاشته اند.
ابن زیاد در قصر معروف دارالاماره کوفه مجلس آراست از بزرگان عراق دعوت و اذن عام داد به مردم آنگاه گفت سر حسین بن علی علیه السلام را آوردند پیش رو نهاد و زنان و اطفال اسرا را آوردند. حضرت زینب علیهاالسلام ناشناس آمد و در گوشه ای نشست. ابن زیاد پرسید: «این زن کیست؟» گفتند: «این زینب، دختر علی علیه السلام است.» ابن زیاد رو به آن حضرت کرد و گفت: «شکر خدا را که شما را مفتضح و رسوا کرد از این دین تازه، حضرت زینب علیهاالسلام برآشفت، فرمود: «خدا رسوا نمی کند مگر فاسق و فاجر را و آن ها غیر از ما هستند.» ابن زیاد گفت:«دیدی خدا با برادرت و اهل بیت او چه کرد؟ فرمود: «ما جز خوبی از خدا ندیدیم کشته شدن برای آن ها مقدر بود. بنابراین به سوی آرامگاه ابدی خود شتافتند و زود باشد که خدا تو را به آن ها رساند و آن وقت که در حضور او دادخواهی خواهد شد، آنگاه خواهی فهمید حق با چه کسی است (مادرت به عزایت بنشیند ای پسر مرجانه). ابن زیاد در غضب شد و بر آن بود که آن حضرت را گردن زند. عمرو بن حارث یا حریث گفت: «این زن داغ دیده ای است و زن را کسی مؤاخذه نمی کند.»
ابن زیاد گفت: «خداوند وسیله تشفی و تلافی کردن مرا از بزرگ و برادر سرکش تو و خاندان متمرد تو فراهم نمود.»
حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: «به خدا تو بزرگ مرا کشتی و افراد خاندان مرا نابود کردی، شاخه ام را بریدی و ریشه ام را برکندی و اگر به این اندازه برای تو تشفی حاصل می شود، همین برای تو کافی است.»
ابن زیاد گفت: «این زن سجع می گوید و به خدا پدرش نیز سجع گو و شاعر بود.»
حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: «یابن زیاد مرا با سجع گویی چه کار، من اکنون در روزگاری نیستم که مرا سجع گویی به خود مشغول کرده باشد!!»
یکی دیگر از موارد فصاحت بلاغت و شجاعت ادبی حضرت زینب علیهاالسلام خطب و فرمایشات ایشان در مجلس یزید بن معاویه در شام بود.
علامه فاضل دربندی رحمت الله علیه می فرماید: «حضرت زینب علیهاالسلام علم منایا و بلایا را از پدر فرا گرفته بود و مانند بسیاری از اصحاب مثل رشید حجری و میثم تمار و غیره حضرت زینب علیهاالسلام دارای اسراری بوده که از طرف پدر و مادر و برادران به او تعلیم داده شده بود و از حضرت مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و سایر دختران و زنان انبیاء سلف افضل و اعلم بود.»
امام زین العابدین علیه السلام به عمه شان فرمودند:
«يا عمّة، أنتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَيرُ مُعَلَّمَةٍ وَ فَاهِمَةٌ غَيرُ مُفهَّمَةٍ.»
یعنی: «ای عمه جان! تو به حمد الهی دانایی نیاموخته و فهمیده ای بدون آموزگار هستی.» بنابر این روایت نورانی، حضرت زینب علیهاالسلام محدثه و ملهمه بوده به علوم غیبی.
در بحر المصائب شیخ محمد جعفر بن سلطان احمد ابن شیخ علی بن شیخ حسن تبریزی المطبوع سنه ۱۲۹۵ می نویسد:
که پس از یک سال از ورود امیرالمؤمنین علیه السلام به کوفه زن های محترمه آن شهر به وسیله مردان خود به آن حضرت پیام فرستادند که آنچه شنیده و فهمیده ایم جناب زینب خاتون علیهاالسلام محدثه و عالمه تالی بتول علیهاالسلام و جگر گوشه رسول صلی الله علیه و آله و مانند مادرش ستوده سیرت و از جمله جهانیان برتر است. اگر اجازت فرمایی بامداد که یکی از اعیاد مخصوصه است در خدمتش مستفیض شویم. امیرالمؤمنین علیه السلام اجازت داد، چون حضرت زینب علیهاالسلام مطلب ایشان را دانست اجابت نمود، پس زن های محترمه کوفه به مجلس آن مخدره بیامدند و با کمال خضوع و خشوع به زیارتش نائل شدند و مقاصد و مطالب خویش را به عرض رسانیدند و به استفاضت و استفادت مفارقت یافتند.
ولایت حضرت زينب علیهاالسلام
در مقام جلالت قدر و بلندای منزلت و قرب به مقام امامت و ادراک شئونات ولایت همین بس که حضرتش در مقطعی از زمان نیابت خاصه از امام زمانش پیدا می کند و امانت الهی که همان ولایت کلیه باشد، به وی تفویض می گردد. نقل شده به هنگام واقعه خونین کربلا، آنگاه که امام حسین علیه السلام آماده شهادت می شد و می دانست پس از دقایقی چند شربت شهادت خواهد نوشید و از طرفی جهت حفظ جان امام زین العابدین علیه السلام فرزند دلبند عزیزش که پس از وی باید مسئولیت رهبری امت را عهده دار شود، اسرار و علوم امامت را به خواهر عزیزش زینب علیها السلام سپرد.
شیخ صدوق رحمت الله علیه میگوید: «زینب علیهاالسلام دارای نیابت خاص از جانب برادرش امام حسین علیه السلام بود و مردم در مسائل حلال و حرام خود به او مراجعه می کردند تا اینکه امام زین العابدین علیه السلام از بستر بیماری برخاستند.»
کتاب جنات الخلود این چنین می نویسد:
«زینب کبری علیهاالسلام در بلاغت، زهد و تدبیر و شجاعت همتای پدر و قرین مادرش بود و نظم امور اهل بیت علیهم السلام و بلکه بنی هاشم پس از شهادت برادرش امام حسین علیه السلام به رأی و تدبیر او صورت می گرفت.»
مرحوم طبری رحمت الله علیه می فرماید: «زینب علیهاالسلام روایات فراوانی از مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل کرده است.»
در کتاب ریاحین الشریعه در مقام عظمت روحیش و نفوذ اطاعتش می فرمایند:«چنان رغبت و منزلتی داشت که جمیع ما سوی الله در مقام اطاعتش چون عبدی ذلیل بودند.»
مرحوم علامه مامقانی در کتاب شریف تنقیح المقال می فرماید:
«ولو قلنا لعصمتها لم يكن لاحد ان ينكران كان عارفاً باحوالها بالطف و ما بعده كيف ؟! ولولا ذلك لما حملها الحسين مقداراً من ثقل الامامة ايام مرض السجاد اند و ما اوصى اليها بحملة من وصاياه و لما انابها السجاد نيابةً خاصةً في بيان الأحكام و جملة اخرى من آثار الولاية.» یعنی: «وقتی می گوییم دارای مقام عصمت بوده، کسی را نمی رسد آن را انکار کند و نپذیرد. اگر قدری آگاه باشد بر احوال زینب علیهاالسلام در طف و بعد از آن. چگونه معصوم نباشد و حال آنکه اگر معصوم نبود امام حسین علیه السلام مقداری از ثقل امامت را بر دوشش نمی گذاشت. در آن ایامی که امام زین العابدین علیه السلام بیمار بود، و وصیت به او نمی کرد بر جمله ای از وصایایش و همچنین امام زین العابدین علیه السلام او را نائب خاص خود گردانید برای احکام دین و جمله ای از آثار ولایت را.»
شیخ صدوق در اکمال الدین و شیخ طوسی در الغیبة و علامه مجلسی در عاشر بحار الانوار، با استناد نقل کرده اند که: احمد ابن ابراهیم گفت:
در سال ۲۸۲ هجری بر حکیمه، دختر محمد بن علی (امام جواد علیه السلام) وارد شدم و با او از ورای پرده و حجاب به سخن گفتن پرداختم. از او پرسیدم که دینش را از چه کسی اخذ کرده و به چه کسی اقتدا کرده است؟ فرمود: فلان پسر حسن. بدو گفتم:«خدا مرا فدایت گرداند، آیا او را دیده ای یا تو را از وجود او خبر کرده اند؟»، فرمود: «از امام حسن عسکری علیه السلام خبر است که به مادر خود نوشتند.» به او گفتم: «آن تازه به دنیا آمده کجاست؟»، گفت: «پنهان است.» گفتم: «پس به چه کسی شیعیان پناه آورند؟» گفت: «به سوی مادربزرگ، امّ ابی محمد (مادر امام عسکری علیه السلام)»، گفتم: «آیا به کسی که زن را وصی خود قرار داده اقتدا کنم؟» فرمود: «اقتدا کن به حسین بن علی علیه السلام، زیرا در ظاهر حسین بن علی علیه السلام به خواهر خود، زینب علیهاالسلام دختر علی ابن ابی طالب علیه السلام، وصیت نمود و آنچه که از جانب علی بن حسین بن علی علیهاالسلام صادر می شد برای حفظ تقیه منسوب به زینب دختر علی علیهاالسلام بود…»
از این خبر معلوم می شود در آن عصر، نیابت حضرت زینب علیهاالسلام مسلم بوده و حضرت سید الشهداء علیه السلام علوم را به آن مکرمه سپردند تا مردم معالم دینشان را از او بپرسند و مردم بدون امام و راهنما نباشند و حضرت امام سجاد علیه السلام سالم بماند و این نیابت حضرت زینب علیهاالسلام از امام حسين علیه السلام منافاتی با امامت زین العابدین علیه السلام ندارد، زیرا حفظ وجود مقدسش موقوف به این طریق بوده است.
عصمت حضرت زینب علیهاالسلام
عصمت که از شرایط امامت است در وجود حضرت زینب علیه السلام وجود داشته و خداوند این ملکه عصمت را به آن حضرت عنایت فرموده، بدین جهت یکی از القاب بلند آن بانو «عصمت الصغرى» است و این اصغریت به جهت این است که مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام «عصمت الکبری» می باشد.
چنان که در بعضی از احتجاجات و خطبه های خود اشاره به عصمت خود می فرماید:
«…أَذْهَبَ اللَّهُ عَنَّا الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً.»
یعنی: «خداوند متعال از ما اهل بیت پلیدی را برداشت و ما را پاک و مطهر آفرید.»
و از داشتن مقام نیابت خاصه اش نیز به عصمتش پی می بریم چنان که در کتاب «العیون العبری» آمده است:
«كانت لزينب عليها السّلام نيابة خاصّة عن الحسين عليه السّلام، وكان الناس يرجعون إليها في الحلال والحرام، حتّى برئ زينُ العابدين عليه السّلام من مرضه.»
یعنی: «زینب علیهاالسلام از جانب امام حسین علیه السلام نیابت خاصه داشت و مردم در احکام حلال و حرام به او مراجعه می کردند تا امام زین العابدین علیه السلام از بیماری خود شفا یافت.»
و دیگر اینکه در سورة الرحمن آمده است:
«مَرَجَ البَحْرَينِ يَلْتَقِيَانِ * بَينَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبغِيَانِ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ * يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ
و المرجانُ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ.»
یعنی: «دو دریای مختلف را در کنار هم قرار داد، در حالی که با هم تماس دارند. * در میان آن دو برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند. * پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار میکنید؟ * از آن (دو دریا) لؤلؤ و مرجان خارج می شود. * پس کدامین نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟»
در روایات آمده است که تفسیر بَحْرَينِ، «امیر المؤمنين علیه السلام» و «فاطمه زهرا علیهاالسلام» می باشد که از آن دو لؤلؤ و مرجان خارج می شود.
«مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ قَالَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ بَحْرَانِ عَمِيقَانِ لَا يَبْغِي أَحَدُهُمَا عَلَى صَاحِبِهِ يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ قَالَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیهاالسلام»
در این روایت می فرماید: منظور از دو دریا امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام می باشند و از این دو، لؤلؤ و مرجان خارج می شود که منظور امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام است و و به تنقیح مناط حضرت زینب کبری و زینب صغری و جناب محسن علیهم السلام نیز داخل هستند.
لؤلؤ و مرجان دو شیء قیمتی و با ارزش می باشند که به فارسی، لؤلؤ یعنی مروارید و به مرجان مروارید کوچک گویند. کنایه از این که فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه السلام همگی پاک و باارزش هستند و در روایت که نام امام حسن و امام حسین علیهاالسلام آورده شده در مقام معرفی مصداق بارز «لؤلؤ و مرجان» است و الا به تنقیح مناط مفهوم «يَخْرُجُ مِنْهُمَا» یعنی هر چه از آن دو متولد شد، لؤلؤ و مرجان است و طیّب و طاهر می باشند.
لذا به دلیل عقل از این دو بحر که دو معصوم می باشند، هر چه متولد شود طیّب و طاهر بوده و معصوم می باشند، شگفت اینکه در عالم خلقت فقط امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام هستند که هر دو معصومند و با یکدیگر تزویج نمودند، لذا به قاعده «لا يصدر من المعصوم و المعصوم الّا المعصوم» یا به عبارت دیگر «لا يولد من المعصوم و المعصوم الّا المعصوم» تمام فرزندان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امیرالمؤمنین علیه السلام معصوم هستند. چون خداوند در «صلب و ترائبِ» دو معصوم، مولودی ناپاک قرار نمی دهد و این امر یکی از فضائل و مناقب منحصر به فرد فاطمه زهرا سلام الله علیها شمرده شده است که تمامی فرزندان بطینش پاک و طاهر و مطهر و معصوم می باشند.
مرحوم علامه مامقانی در مجله سوم کتاب شريف تنقيح المقال درباره سیدتنا زینب الکبری علیهاالسلام می نویسد:
«أَقُولُ : زَینَبُ وَ ما زَینَبُ وَ ما أَدراکَ ما زَینبُ ؟! هيَ عقيلةُ بني هاشمٍ، وقدْ حازتْ منَ الصفاتِ الحميدةِ ما لم يَحُزْها بعدَ أمّها أحدٌ، حتّى حقّ أنْ يُقال: هيَ الصدّيقةُ الصُّغرى، هيَ في الحجابِ والعفافِ فريدةٌ، لم يَرَ شخصَها أحدٌ منَ الرجالِ في زمانِ أبيها وأخوَيْها إلى يومِ الطّفّ، وهيَ في الصبرِ والثباتِ وقوّةِ الإيمانِ والتقوى وحيدةٌ، وهيَ في الفصاحة ِوالبلاغةِ كأنّها تُفرِغُ عنْ لسانِ أميرِ المؤمنينَ عليهِ السّلامُ كما لا يَخفى على مَن أنعمَ النظرَ في خُطبتِها. ولو قُلنا بعصمتِها لم يكنْ لأحدٍ أنْ يُنكرَ ـ إنْ كانَ عارفاً بأحوالِها في الطّفّ وما بعدَه. كيفَ؟! ولولا ذلكَ لمَا حمّلَها الحسينُ عليهِ السّلامُ مقداراً مِن ثقلِ الإمامةِ أيّامَ مرضِ السجّادِ عليهِ السّلامُ، وما أوصى إليها بجملة ٍمنْ وصاياهُ، ولَما أنابَها السجّادُ عليهِ السّلامُ نيابةً خاصّةً في بيانِ الأحكامِ وجملةٍ أخرى مِن آثارِ الولايةِ.»
یعنی: «زینب و چیست زینب و درک نخواهی کرد کیست زینب علیه السلام؟! او عقیله بنی هاشم است که رسید به صفات حمیده که هیچ کس به آن ها بعد از مادرش نرسیده است، حتی حق است که گفته شود: او صدیقه صغری است و چنان در حجاب و عفاف بوده که او را هیچ مردی ندید چه در زمان پدر و چه در زمان دو برادر تا روز طف. و او در صبر و ثبات و قوّت ایمان و تقوی یکتا بود. او در فصاحت و بلاغت چنان بود که گوئی از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام تراوش می کند، هم چنان که مخفی نیست برای کسی که در خطبه ها و سخنرانی های او فکر کند و دقت نماید، و اگر بگوییم دارای مقام عصمت بوده کسی نمی رسد آن را انکار کند و نپذیرد، اگر قدری آگاه باشد بر احوالش در طف و بعد از آن. چگونه معصوم نباشد و حال آنکه اگر معصوم نبود، امام حسین علیه السلام مقداری از ثقل امامت را بر دوشش نمی گذاشت، در آن ایامی که امام زین العابدین علیه السلام بیمار بود و وصیت به او نمی کرد بر جمله ای از وصایایش و همچنین امام زین العابدین علیه السلام او را نائب خاص خود گردانید برای احکام دین و جمله ای از آثار ولایت را.»
جناب علامه سید شرف الدين العاملی رحمت الله علیه می نویسد:
«وقتی ابن زیاد به حضرت زینب علیهاالسلام گفت: «الحمدُللهِ الّذي فضَحَكم وقتلَكم وأكْذَبَ أحْدُوثَتَكم.» یعنی «حمد خاص خدایی را که شما را کشت و رسوا کرد و ساخته های شما را تکذیب نمود.» حضرت عقیله بنی هاشم، صدیقه صغری، زینب کبری علیهاالسلام غضبناک شد و خروشید و فرمود: «الحمدُللهِ الّذي أكرمَنا بنبيِّه محمّدٍ وطهَّرَنا منَ الرِّجْسِ تطهيراً، و اِنّما يفْتَضحُ الفاسِقُ و يكذبُ الفاجرُ ، و هو غيرُنا والحمد لله.»
یعنی: «حمد خدایی را که ما را گرامی داشت به رسالت و نبوت پیامبرش محمد درود خدا بر او و فرزندانش باد و (حمد خدایی را که) رجس و پلیدی را از ما خاندان برطرف فرمود و پاک و طاهر قرار داد. ای پسر زیاد خداوند مفتضح و رسوا نمی کند مگر فاسق را و تکذیب نمی کند مگر فاجر و بی دین
را و او غیر از ما می باشد.»
علامه شرف الدين العاملی رحمت الله علیه می فرماید: «مفهوم این سخن این است که شماها مفتضح و
رسوا و فاسق و فاجر هستید نه ما.»
محبت حضرت زینب علیهاالسلام به امام حسین علیه السلام
مرحوم سپهر می نویسد: جناب زینب خاتون علیهاالسلام در ایام کودکی با برادرش امام حسین علیه السلام چنان انس و محبت داشت که جز در آغوش و دامان آن حضرت سکون و آرام نمی گرفت و هر هنگام که در خدمت امام حسین علیه السلام بودی یکسره دیده بر دیدارش بر نمی داشت و ساعتی از حضور مبارکش دور نمی شد و اگر دور می شد می گریست، و این حال بدان مقام پیوست که روزی حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله عرضه داشت:
«ای پدر! شگفت محبتی بیرون از نهایت که در میان زینب و حسین علیها السلام ظاهر است چنانکه بی دیدار حسین علیه السلام آرام نیاورد و اگر ساعتی بوی حسین علیه السلام ما را نشنود جانش بیرون شود. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله این سخن را بشنید، آه دردناکی برکشید و اشک دیده بر چهره اش روان گردید و فرمود: «ای روشنی چشم من! این دخترم به هزارگونه رنج و بلا و به انواع مصائب گرفتار خواهد شد…»
این محبت چنان شدت داشت که هنگام ازدواجش با پسر عمویش «عبدالله علیه السلام» دو شرط گذاشت: یکی اینکه هر شبانه روز به دیدار برادرش برود و شرط دوم اینکه هرگاه امام حسین علیه السلام بخواهد مسافرت کند با برادرش همراهی کند و جناب عبد الله علیه السلام که خود نیز شیفته پسر عمویش امام حسین علیه السلام بود، با کمال میل هر دو شرط ضمن عقد را پذیرفت.