سید کاظم رشتی و شیخیه
سید کاظم رشتی کیست؟
پس از مرگ رهبر فرقه شیخیه، شیخ احمد احسایی، شاگرد وی سید کاظم رشتی (1212 هجری قمری- 1259 هجری قمری) (1176 هجری شمسی- 1221 هجری شمسی) بر کرسی تدریس وی تکیه زد و هدایت و ریاست جمعیت هوادار استاد را که به «شیخیه» معروف شده بودند بر عهده گرفت. وی نیز همانند استاد اهل قلم بود و تعداد آثارش به بیش از یکصد و پنجاه جلد کتاب و رساله بالغ گشت. از مشهورترین آثار سید کاظم رشتی «دلیل المتحیّرین» است که در آن به تفصیل به اختلافات علمای شیعه با شیخ احمد احسایی پرداخته است.
معتقدات شیخیه به قدری چالش برانگیز بود که فتنههای بزرگی در شهرهای حوزوی آن روزگاران نظیر کربلا و نجف به راه انداخت. او با تشریح برخی از این فتنهها و درگیریها، به دفاع از معتقدات شیخیه پرداخته است.
مهمترین کتاب وی «شرح القصیده» است که او در آن از غرایب علم به خصوص جغرافیای آسمان و عوالم دیگر سخن گفته است. وی نیز همانند استاد، از پاسخ هیچ سوالی دریغ نمیکرد و در آثار او هم پاسخهای عجیب و غریب قابل جستجوست. از جمله درباره افلاک و فرشتگان موکّل آنها مینویسد:
روسای ملائکه در هر آسمانی معلوماند. فلک اول، ملائکه کلی آن اسماعیل است، فلک دوم سیخائیل و سیمون و زیتون و شمعون و عطیائیل، فلک سوم سیدیائیل و زهریائیل، فلک چهارم صاصائیل و کلیلائیل و شمائیل، فلک پنجم، کاکائیل و فشیائیل، فلک ششم سمحائیل و مشوائیل، فلک هفتم قرثائیل و رقیائیل، فلک هشتم ملائکه آن زیادند مانند نهفائیل و صرصرائیل و…
در یکی دیگر از آثار سید کاظم رشتی، برای مدینه ی علم که به قول او در آسمان قرار دارد، وی بیست و دو محله برمیشمارد. و در وسط محله بیست و دوم، صد و شصت کوچه را نام برده و نام و نشان هر کوچه را با اسامی عجیب و غریب یاد میکند:
این مدینهای عظیم در آسمان است و ائمّه علیهمالسلام در آن ساکن هستند …، 22 محله دارد و 360 کوچه … کوچهای است که صاحبش به نام شلحلحون … کوچهای است که دارنده آن سگی است به نام کلحلحون و … در کوچه 42 زنی است که دف میزند و نامش ضغض است و در کوچه 49 زنی است که نی میزند و نامش شطیحال است و در کوچه 71 زنی است که میمونها با او زنا میکنند و نامش شطیثال است.
تکفیر و طرد سید کاظم رشتی
سید رشتی نیز همچون استادش مورد تکفیر و طرد علمای عراق واقع شد. در سالهای آخر عمر خود، مرتباً شاگردان خود را به جستجوی قائم و منجی تشویق میکرد. و سخن از نزدیکی ظهور بر زبان میراند و به ادعای بابیه بشارت دیدار موعود منتَظَر را به یاران میداد.
پایان عمر سید کاظم رشتی و آغاز اختلافات میان پیروان شیخیه
با مرگ وی در 11 ذیالحجه 1259 هجری قمری بین شاگردان مکتب شیخی اختلاف افتاد و شاگردانش به چند گروه تقسیم شدند: حاج محمد کریم خان کرمانی (درگذشته 1288 هجری قمری) ادعای ریاست این نحله را عَلَم کرد و موسس شیخیه کرمانیه شد. وی نیز همانند اساتید خود ادعای دریافت مطالب به صورت مستقیم از سوی ارواح ائمّه اطهار علیهمالسلام را داشت.
در آذربایجان ملا محمد مامقانی (درگذشته 1312 هجری قمری-1273 هجری شمسی) تکفیرکننده میرزا علیمحمد باب و محکومکننده او به مرگ، رهبری طایفه حجة الاسلامی را بر عهده گرفت و همشهری او حاج میرزا شفیع ثقة الاسلام تبریزی (درگذشته 1301 هجری قمری-1262 هجری شمسی) رهبری ثقة الاسلامیه را عهدهدار شد.
طایفه دیگر، احقاقیهاند که پیرو آخوند ملا باقر اسکوئی هستند. وی از فضلای شیخیه در کربلا بود و چون کتابی به نام «احقاق الحق و ابطال الباطل» در ردّ حاج محمد کریم خان کرمانی نوشت، به احقاقی مشهور شد. در تاریخ شیخیه از انشعابات دیگری همچون باقریه و عمیدالاسلامیه نیز یاد شده است.
شیخیه، نطفه پیدایش فرقه بابیت
در کشمکش اختلافات میان پیروان شیخیه، علیمحمد شیرازی نیز با ملقب ساختن خود به لقب “ذکر” و “باب” در این رقابت شرکت کرد. و بدین ترتیب با گرد آمدن اولین حلقه مریدان به دور وی، که همگی از شاگردان مکتب شیخیه بودند، نطفه پیدایش فرقه بابی بسته شد.
روایت سید علیمحمد شیرازی و پیروانش آن است که سید کاظم رشتی گفته بود بعد از مرگش حق ظاهر خواهد شد و بر همین اساس، پس از وفات او، گروهی از شاگردانش به جستجوی حق روی آوردند و در میان ایشان، ملا حسین بشرویهای (1229 تا 1265 هجری قمری) که آن زمان حدود 30 سال داشت، در شب 5 جمادیالاول 1260 هجری قمری در شیراز با سید علیمحمد شیرازی دیدار کرد و با ادعایش در این که باب امام غایب است روبرو شد. آنچه سید علیمحمد باب ابتدا به او و دیگر همفکرانش نشان داد، دو کتاب تفسیر سوره یوسف و صحیفه مکنونه_که به ترتیب نخستین و دومین آثار دعوتیاش شمرده شدند_ بود.
منبع
1. رهنمائی، حسین، درسنامه شناخت بهائیت، انتشارات گوی، تهران، 1395
2. نبوی رضوی، سید مقداد، مکتب شیخیه در نگاه مکتب معارف خراسان، نشر نگاه معاصر، تهران، 1396