در معنای ولی (2)
می خواهیم با ادله ارائه شده، اثبات کنیم که «ولی» فقط به معنای سرپرست و متصرّف است و معانی دیگری که برای واژه «ولی» ذکر کردهاند، معنای مستقلی نبوده بلکه یا از مصادیق آنند و یا جزو لازم و مستلزمات معنای آن به شمار میروند؛ دو دلیل فوق الذکر شامل دلیل «به کارگیری واژه ولی بدون قرینه»، و «نادرست بودن جایگزینی ولی»، و اینک دلیل سوم و ادامه بحث:
برگرفته شده از مقاله و ایراد سخنرانی مرحوم مغفور استاد علامه شیخ محمد رضا جعفری اشکوری در کنفرانس لندن
نهی از پذیرش ولایت غیر خدا
دلیل سوم – بر اساس بسیاری از آیات قرآن کریم، ولایت پذیری از غیر خداوند ناروا و به تعبیر قرآن، شرک است. در بسیاری از این آیات، خداوند مشرکان را مورد خطاب قرار میدهد و به آنها گوشزد مینماید که ایشان اشخاص یا چیزهایی غیر از خدا را ولی خود قرار دادهاند و همانا خداوندِ آسمان و زمین ولی ایشان است. و برخی از چیزهایی که ایشان ولی خود قرار دادهاند، خود، اعتراف به توحید خداوند و ولایتش دارند. در این آیات تأکید شده است که تنها ولیّ کون و مکان پروردگار عالمیان است که قدرت لا یتناهی دارد و سلطنت و ملک و جبروتش همه جا را فرا گرفته است.
آری، هر آنکه در راه توحید خالص پای نهد باید به مضمون این آیات معتقد باشد و بپذیرد که هیچ ولایتی جز ولایت خداوند ـ هم به لحاظ مفهومی و هم به لحاظ مصداقی ـ بر خلایق وجود ندارد و هرکه در این دنیا مدّعی ولایتی است، باید ولایتش در طول ولایت خداوندی بوده و آن را از ولیّ مطلق گرفته باشد.
حال روشن است که فقط در صورتی این جملات گریبانگیر مشرکان میشود که ولی، بر بیش از یک معنا دلالت نکند، و ایشان راه فراری در معنا و مفهوم و مصداق این جملات نداشته باشند. چرا که اگر ولی چند معنا میداشت مشرکان در جواب میگفتند که آنچه ما از آن نهی شده بودیم، چیز دیگری بود.
پس از آنکه دلیلهایی بیان گردید و اثبات شد که «ولی» فقط به معنای سرپرست و متصرّف است و معانی دیگری که برای واژه «ولی» ذکر کردهاند، معنای مستقلی نبوده بلکه یا از مصادیق آنند و یا جزو لازم و مستلزمات معنای آن به شمار میروند؛ در اینجا مؤیداتی برای مدّعای فوق ذکر می شود:
معنای ولی در قرآن کریم
مؤید اول – پس از جستجو از مشتقات ریشه (و ل ی) در قرآن کریم خواهیم دید که گذشته از مشتقّات دیگر، فقط کلمه «ولیّ» در قرآن کریم 86 مرتبه استفاده شده است؛ کما این که در 21 مورد نیز شاهد استعمال واژه «مولى» هستیم. حال اگر خواننده محترم این موارد را به دقّت بنگرد، خواهد دید که در بیشتر آنها معنایی که ما از لفظ ولیّ ارائه کردهایم کاملا روشن و نمایان است و هیچ نیازی به بحث در معنای آنها نیست.
اکنون اگر این موارد را ـ که معنای ولی کاملاً در آنها روشن و بارز است ـ نادیده بگیریم، موارد بسیار اندکی که به بیست مورد هم نمیرسد، باقی میماند که میتوان آنها را افزون بر معنای سرپرست و متصرف، به معانی دیگری از قبیل یاور، دوست، هم پیمان و… حمل کرد؛ الا این که شکّی نیست این معانی، خود، جزو مصادیق و جزئیات معنای کلّی متصرّف و سرپرست میباشند.
نصرت از لوازم ولایت در قرآن کریم
مؤید دوم – قرآن کریم در موارد بسیاری نصرت و یاری کردن را از لوازم ولایت دانسته است به گونهای که اگر ولایت موجود باشد، میبایست نصرت و یاری رسانی نیز حاصل باشد، آنگونه که اثر و مؤثر لاجرم در پی هم میآیند. وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِيَاءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ الله، در این آیه در رابطه با مشرکان آمده است که ایشان جز خداوند هیچ ولیّی ندارند كه یاری شان کند؛ یا در آیه دیگر آمده: وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ الله مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ، این آیه به مؤمنان هشدار میدهد که به ستم کاران تکیه نکنند چرا که آتش عذاب شان دامن ایشان را نیز خواهد گرفت، سپس میگوید: در این هنگام به جز خداوند هیچ ولیی ندارید، پس یاری نخواهید شد. در این آیات به گونهای مطرح گردیده که یاری رسانی لازمه آن است و بیشک اگر کسی حقیقتا ولی باشد، باید یار و یاور زیر دستش نیز باشد.
بنا بر این میتوان گفت که همیشه از ولی انتظار نصرت میرود چرا که این لازمه ولایتش است؛ حال اگر چنین باشد معانیِ دیگر واژه ولی میتوانند جزو لوازم و مستلزمات معنای سرپرست باشند.
عطف ولی و نصیر در آیات بسیاری از قرآن کریم
مؤید سوم – بنا بر جستجویی که انجام دادهایم واژه ولی در قرآن کریم، دست کم در 15 مورد به همراه واژه نصیر به کار رفته است؛ کما اینکه در دو مورد نیز واژه مولی همراه با نصیر آمده است. حال باید گفت که اگر معانی ولی و نصیر در این موارد اختلاف نداشته باشند آنگاه این همراهی صحیح نخواهد بود بلکه، سبب بیان مطالب تکراری و بیهوده خواهد گشت که با فصاحت و بلاغت قرآن کریم در تنافی است.
به دلیل همین نکته است که میبینیم برخی از مفسّران بزرگ، که در بعضی از آیات قرآن کریم، هنگام بیان معنای واژه ولی دچار اشتباه شده یا خود را به اشتباه انداختهاند، در این آیات معنای صحیح آن را درک کرده و بیان نمودهاند.
نتیجه
در انتها باید گفت که اگر تمام آنچه بیان شد، را به دقّت مدّ نظر قرار دهیم، میتوانیم به طور قطع و یقین بگوییم که واژه ولی یک معنا بیشتر ندارد و آن سرپرست و متصدّی و مالک امر چیزی یا کسی بودن است و تمامی معانی دیگری که برای این واژه ذکر کردهاند یا از مصادیق کلّی این معنا هستند و یا جزو لوازم و مستلزمات آنند. پس تمام معانی موجود در فرهنگهای کوچک و بزرگ لغت، همچون: ناصر، نصیر، حبیب، محبوب، معتِق، معتَق، ابن العم، صدیق، خلیل، صهر، وارث، حلیف، جار و… که در کتابهای تفسیر و فقه و کلام و غیره نیز منعکس گردیده است را میتوان به یکی از این دو مبنا تفسیر نمود