اثبات ولایت امام علی علیه السلام از احادیث و آیات و روایات
برای اثبات ولایت امام علی علیه السلام ابتدا به کلمه «مولی » در حدیث غدیر که درست به همان معنا که در آیه شریفه قرآن آمده است می پردازیم((سوره احزاب 33 / آیه 6 )، آمده است: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم» پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است)
علامه طباطبایی، بر آن است که ولایت به معنای نصرت و یاری نیست، بلکه به معنای سرپرستی و مالکیت تدبیر است. این معنا، معنایی عمومی است و در تمامی مشتقات آن جریان دارد. (طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۳، ص۳۱۷.)، از نظر وی ولایت عبارت است از نوعی قرب و نزدیکی که موجب نوع خاصی از حق تصرف و مالکیت تدبیر میشود. (طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ ق، ج ۶ ، ص۱۲)
عبدالله جوادی آملی، مفسر و فقیه شیعه، معنای اصلی ولایت را قرب و نزدیکی و لازمه آن را تصدی و سرپرستی امور یا نصرت و محبت دانسته است. (جوادی آملی، ولایت در قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۲۰.)
از نظر فَخْرُالدّین طُریحی، نویسنده مجمع البحرین، ولایت به تدبیر و قدرت و فعل اشاره دارد و به معنای محبت اهل بیت و پیروان شان، امتثال اوامر و نواهی آنان و تأسی به آنها در رفتار و اخلاق است. (طُریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۴۶۲و۴۶۳، ذیل واژه ولا.)
از نظر سیبویه، دانشمند معروف علم نحو در قرن دوم قمری، واژه ولایت به معنای زمامداری و تدبیر امور است. (نگاه کنید به ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۵، ص۴۰۷).
واقعه روز غدیر خم و اثبات ولایت حضرت علی
حدیث غدیر موقعیت و مقام ویژه و برجسته ای در موضوع اعلان های پیامبر دارد، زیرا در دیگر موارد موضوع برای تمام مسلمانان و بصراحت در یک مجمع عمومی مطرح نشده بود; اما در این روز در اجتماع عمومی مسلمین با مقدمات خاصی که پیامبر معمول داشتند و با صراحت هرچه تمام تر مساله ولایت مطرح گردید. روایات متقن تاریخی و متواترات به ما می گویند که پیامبر، در روز غدیر، علی، را به مسلمانان معرفی کردند و گفتند که هرکس من مولای او هستم علی هم مولای اوست. «من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.»، آیا مولا به همان معنا بود که در آیه شریفه قرآن آمده است که: «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم ».
مخالفان شیعه چگونه در مورد ولایت امام علی چه میگویند:
شیخ عبدالعزیز دهلوی؛ نویسنده کتاب التحفة الاثنا عشریّه در اینباره مینویسد: «و گویند که مولی به معنی اولی به تصرف است و اولی به تصرف بودن عین امامت است اول غلط در این استدلال آن است که اهل عربیه قاطبه انکار کردهاند که مولی به معنی اولی آمده باشد بلکه گفتهاند که مفعل به معنی افعل هیچجا در هیچ ماده نیامده چه جای این ماده علی الخصوص الا ابوزید لغوی که این را تجویز نموده». (دهلوی، حافظ (عبدالعزیز) شاه ولی الله، تحفه اثنا عشری، باب هفتم: در امامت. صفحة ۳۴۸ به بعد)
شهابالدین آلوسی، مینویسد: و وجه استدلال الشیعة بخبر «من کنت مولاه فعلی مولاه» ان المولی بمعنی الاولی بالتصرف، و اولویة التصرف عین الامامة و لا یخفی ان اول الغلط فی هذا الاستدلال جعلهم المولی بمعنی الاولی و قد انکر ذلک اهل العربیة قاطبة بل قالوا: لم یجیء مفعل بمعنی افعل اصلا ولم یجوز ذلک الا ابو زید اللغوی متمسکا بقول ابی عبیدة فی تفسیر قوله تعالی: هی مولاکم ای اولی بکم.
«روش استدلال شیعه به خبر «من کنت مولاه فعلی مولاه» این است که مولی به معنای اولی به تصرف است و اولویت به تصرف همان امامت است. روشن است که نخستن اشتباه شیعیان در این استدلال گرفتن مولی به معنای اولی است، در حالی که تمام لغتشناسان آن را انکار کردهاند و بلکه گفتهاند: صیغه مفعل هیچگاه به معنای افعل نمیآید. این مساله را کسی دیگری جایز ندانسته غیر از ابوزید لغوی که استناد کرده به سخن ابوعبیده که در آیه «هی مولاکم» گفته به معنای اولیکم است.
و قاضی عضدالدین ایجی درباره معنی مولی در کتاب المواقف میگوید:
وان سلم ان هذا الحدیث صحیح فرواته ای اکثرهم لم یرووا مقدمة الحدیث وهی «الست اولی بکم من انفسکم» فلا یمکن ان یتمسک بها فی ان المولی بمعنی الاولی والمراد بالمولی هو الناصر بدلیل آخر الحدیث وهو قوله وال من والاه. . الخ. ولان مفعل بمعنی افعل لم یذکره احد من ائمة العربیة.
«حتی اگر بپذیریم که این حدیث صحیح نیز باشد، اکثر راویان، مقدمه حدیث یعنی جمله «الست اولی بکم من انفسکم» را نقل نکردهاند، پس امکان ندارد به آن تمسک کنیم و بگوییم که مولی به معنای اولی است، بلکه مولی به معنای ناصر است به دلیل آخر حدیث که فرمود: «وال من والاه…. (ایجی، عضدالدین، المواقف، ج۸، ص۳۶۱)
معنی کلمه مولی (مولا)
با مراجعه به آراء دانشمندان و متخصصان دانش لغت و توضیح آنها به اینکه نه تنها در لغت عرب که حتی در آیات قرآن کریم نیز «مولی» به معنای «اولی» آمده، سخن بی ارزش و سست مدعای اجماعی که شاه ولیالله دهلوی ادعا کرده، روشن خواهد شد، از جمله این دانشمندان میتوان به افراد ذیل اشاره کرد:
محمد بن سائب کلبی (متوفی ۱۴۶ هـ) از علمای پرآوازه لغت عرب در قرن دوم از کسانی است که تصریح کرده است که «مولی» به معنای «اولی» میآید.
فخر رازی، مفسر مشهور اهل سنت درباره مولی و در تفسیر آیه «هی مولاکم وبئس المصیر» [۴] مینویسد:
و فی لفظ المولی ههنا اقوال: احدها قال ابن عباس: «مَوْلَاکُمْ» ای مصیرکم، وتحقیقه ان المولی موضع الولی، وهو القرب، فالمعنی ان النار هی موضعکم الذی تقربون منه وتصلون الیه. والثانی: قال الکلبی: یعنی اولی بکم، وهو قول الزجاج والفراء و ابی عبیدة.
در لفظ (مولی) چند نظریه وجود دارد، یکی از آن سخنان از ابن عباس است که گفته است: (مولاکم) یعنی فرجام و عاقبت. توضیح آن این است که (مَولی) از (وَلِی) به معنی نزدیک بودن است، یعنی آتش جایگاه شما است که به آن نزدیک میشوید و به آن میرسید. و سخن دوّم از کلبی است که میگوید: (مولی) یعنی اولی و بر تر از شما به خود شما است. (رازی شافعی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج۲۹، ص۴۵۹.)
بغوی و ابوحیان اندلسی، نظر کلبی را اینگونه نقل میکنند: (هو مولانا) ناصرنا وحافظنا وقال الکلبی هو اولی بنا من انفسنا فی الموت والحیاة. (او مولای ما است) یاور و نگهدار ما است، کلبی گفته است: مولی به معنای اولی و برتر از ما به جان ما در مرگ و زندگی است. (بغوی، حسین بن مسعود، تفسیر البغوی، ج۴، ص۵۷. / اندلسی، محمد بن یوسف، تفسیر البحر المحیط، ج۵، ص۵۳.)
ذهبی درباره محمد بن سائب کلبی گفته است: محمد بن السائب الکلبی. ت. بن بشیر بن عمرو و ابو النضر الکلبی الکوفی الاخباری العلامة صاحب التفسیر. روی عن الشعبی و ابی صالح باذام و اصبغ بن نباتة وطائفة… قال ابن عدی: لیس لاحد تفسیر اطول من تفسیر الکلبی. محمد بن سائب کلبی از کوفیان و فردی اخباری بود، وی صاحب تفسیر و با لقب علامه مشهور است، ابن عدی در حق وی گفته است: تفسیری به گستردهگی تفسیر کلبی از هیچکس سراغ نداریم. (ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۹، ص۲۶۷، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۰۷ه – ۱۹۸۷م)
توضیح راغب اصفهانی در مولی
لغت شناسان کلمه ولایت را به معنای سرپرستی، عهده دارى امور، سلطه، استیلا، رهبری و زمامداری معنا کرده اند. راغب اصفهانی مى نویسد: «ولایت؛ یعنی، یاری کردن. و وَلایت؛ یعنی، زمامداری و سرپرستی امور و گفته شده است که وِلایت و وَلایت مانند دلالت و دَلالت است و حقیقت آن «سرپرستی» است. ولی و مولى نیز در همین معنا به کار مى رود»، (المفردات الراغب، ص 570)