تشابه هارون پیامبر و امام علی
روایت مشهور و معروفی است که جایگاه امام علی را نسبت به پیامبر اکرم، همانند جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی معرفی میکند. این حدیث از احادیث متواتر نبوی و مورد قبول عالمان مسلمان است. متکلمان شیعی به این حدیث برای اثبات جانشینی حضرت علی پس از پیامبر و نیز برتری موقعیت ایشان بر دیگر اصحاب استدلال میکنند.
حدیث منزلت در موقعیتهای مختلف از پیامبر نقل شده که مهمترین آنها در جنگ تبوک بود. رسول خدا خطاب به علی فرمود: «أنت مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
حدیث صراحت در عمومیت دارد و شامل قبل و بعد حیات رسول خدا میشود. ثانیا، مطابق حدیث، حضرت علی مانند هارون، شأن خلافت را داشت، پس هر گاه او باشد و پیامبر نباشد، وی خلیفه پیامبر خواهد بود.
منابع نقل حدیث
حدیث منزلت در منابع متعدد تاریخی و روایی و کلامی گزارش شده است، حتی برخی دانشمندان مسلمان کتابهای مستقلی درباره آن نگاشتهاند؛ از جمله میر حامد حسین (متوفی ۱۳۰۶ ه.ق) یک جلد از مجموعه عبقات الانوار را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است. بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نمودهاند. افرادی چون ابن تیمیه، عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و سیوطی نیز به صحت و شهرت آن گواهی دادهاند. این حدیث در صحیح بخاری، صحیح مسلم و کتابهایی دیگر از منابع حدیثی نیز نقل شده است.
ابن عَبدالبرّ حدیث منزلت را از صحیح ترین و استوار ترین روایات دانسته است. در برخی منابع، طُرق نقل این حدیث به تفصیل ذکر شده است. حاکم نیشابوری و شمس الدین ذهبی طریق حدیث را صحیح شمردهاند. ابن ابی الحدید هم آن را مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی معرفی کرده است.
مخالفان و معاندان امام علی نیز آن را نقل نمودهاند؛ بنا به نقل خطیب بغدادی، ولید بن عبدالملک اُموی اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «هارون» را به «قارون» تبدیل کرد. مأمون عباسی هم به هنگام احتجاج با فقها، به این حدیث استناد نمود. به گفته خطیب بغدادی، عمر بن خطاب با استناد به حدیث منزلت، فردی را که به علی دشنام میداد منافق خواند.( نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴. / ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱. / خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۶۲. / ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸. / خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴۹۸.)
معاویه نیز حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از سعد بن ابی وقاص از مخالفین امام علی پرسید: «چرا علی را دشنام نمیدهی؟» سعد پاسخ گفت: «به سبب سه فضیلتى که رسول خدا برای علی ذکر کرده است»، آنگاه سعد به نقل این سه فضیلت پرداخت که نخستین آن حدیث منزلت بود. معاویه هم از وا داشتن سعد به دشنام گویی علی دست برداشت. (ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ۱۹۷۰م، ص۱۰۴-۱۰۵؛ / قندوزی، ینابیع، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۱؛ / شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵. / رجوع کنید به میر حامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۶۶ش، ج۱۱، ص۱۸۱ و ۳۶۹؛ پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۲۲۷.)
هارون پیامبر چه شأنی دارد
بنا بر آیات قرآن، حضرت موسى از خدا خواست تا برادرش «هارون» را وزیر او سازد و در امر رسالت شریکش گرداند تا یاریاش دهد. (سوره طه / آیه ۲۹ـ۳۲) پس خداوند با درخواست او موافقت کرد و هارون، در غیاب موسى، جانشین او شد. (سوره اعراف / آیه ۱۴۲)؛ بنابراین، تمام مناصب حضرت موسى براى برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسى زنده میماند، جانشین وى میشد (هارون چهل سال پیش از حضرت موسى درگذشت).
هارون نزد موسى داراى مقام ها و جایگاه هاى فراوانی بوده است و از اینجا میتوان به عظمت مقام امام على و سزاوارى او بر خلافت بعد از رسول اکرم پیبرد. با تکیه بر ماجرای هارون و موسى در قرآن کریم تشابه آن را رای امام علی در می یابیم که:
/ هارون وزیر و شریک موسى در کارش بود، / هارون دومین شخصیت بعد از موسى در میان بنیاسرائیل بود، / هارون برادر موسى بود / هارون برترین و محبوبترین فرد قوم حضرت موسى نزد خدا و پیامبرش بود. / هارون خلیفه موسى در غیبتش بهطور مطلق بود. / هارون عالم ترین فرد قوم موسى بود. / اطاعت از هارون بر یوشع بن نون (وصى موسى) و امت حضرت موسى واجب بود. / خدا پشت موسى را با برادرش هارون، نیرومند و محکم ساخت.( رجوع کنید به عبقات الانوار، میر حامد حسین، ج ۲، دفتر۱، ص ۸۶ـ۱۲۹.)
حدیث منزلت در خطابه غدیر
ای مردم، آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکردهام و حال برای تان سبب نزول آیه را بیان میکنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم – که تنها او سلام است – فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده است. جایگاه او نسبت به من همچون هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛ و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و مؤمنانی هستند که نماز به پا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خدا خواه است.
تکرار مقام جانشینی علی در خطابه غدیر
اگر کسی با تاریخ اسلام آشنا باشد تردیدی نمیکند که در جریان تبوک، جانشینی امام علی از طرف پیامبر خدا، به وضوح تمام انجام شد و جریان غدیر تکراری بر این تاکید است که کسی گمان نکند که آن انتصاب در جریان تبوک، فقط برای زمان جنگ تبوک بوده است؛ چنانکه در حکایت غدیر نیز پیامبر مطلب را از اینجا شروع میکند که امسال دوبار ملک وحی بر من نازل شد و به نظر میرسد سال آخر عمرم باشد.
پیامبر بزرگوار اسلام در جریان تبوک به سال نهم هجری، پیش از حرکت به سوی این منطقه، امام علی را به عنوان جانشین خود در مدینه برگزید و امور مدیریتی آن را به وی واگذار کرد. منافقان در شهر شایع کردند که پیامبر از علی بن أبی طالب ناراحت بود و از این رو نمیخواهد او را با خود در این سفر طولانی و مهم که نمایش قدرتی از سوی مسلمانان به رومیان ارزیابی میشد، همراه کند. این سخنان به مولای متقیان نیز رسید و وی خدمت پیامبر آمد و با زبانی از رسول خدا درخواست کرد در این تصمیم تجدید نظر فرمایند. پیامبر نیز در پاسخ، وصی گرامی و والا تبار خود علی بن أبی طالب را به هارون بن عمران، برادر، جانشین و مهمترین یاور حضرت موسی بن عمران، تشبیه کرده و او را همچون هارون برای موسی دانسته است؛ هارون کسی بود که به تصریح قرآن کریم، برادر، یاور و وزیری از میان خاندان موسی بوده است که خداوند او را در کار عظیم و مسئولیت سنگین رسالت شریک حضرت موسی بن عمران قرار داده بود.