متکلمان و واقعه غدیر(1)
مواجهه با حدیث غدیر، یکی از موضوعهای مهمی است که در آثار علمی امامیه انعکاس یافته و رسالههای پرارج و کاوشهای مدقّقانهای در این زمینه صورت گرفته؛ که از مهمترین آنها، کتاب الغدیر و السنه تألیف علامه امینی است.
جایگاه غدیر تنها محدود به یک واقعه تاریخی نیست. تبیین حدیث غدیر به خاطر جایگاهی که در اصول عقاید و سهمی که در حل نسبت میان دین و زندگی و رهبری جامعه دارد، یکی از رسالتهای تبلیغی- تعلیمی اهل بیت و شاگردان و تربیتیافتگان آنان به شمار میرفته است، شیعیان و دانشمندان امامیه از این حدیث، برای تعریف اندیشه دینی و نظام سیاسی- اجتماعی برخاسته از آن بهره جسته، از این طریق به دفاع از شریعت و مقابله با مخالفان میپرداختند. موضوع عمده آثار پیرامون غدیر تا پیش از قرن چهارم، روایی و رجالی است، در این گونه کتابها، بیان موضوع با اتصال اسناد به صحابه و تابعان انجام گرفته و حدیث غدیر، بر عصمت امام و واجب الاطاعه بودن وی دلالت دارد.
حدیث غدیر یکی از استوار ترین و مهمترین گزاره های حدیثی، تاریخی و کلامی بود که وجه همت دانشمندان و نویسندگان کلام امامیه قرار گرفت. از مشاهیر دانشمندان امامیه شیخ صدوق است. صدوق وجود امام و مسأله نص و دیگر موضوعات مورد اختلاف فریقین را که از زمان امامان پیشین تا به حال مطرح بوده، به تبعیت از روش و سیرت علمی اهل بیت؛ به ویژه با استناد به حدیث غدیر، اثبات کرده است. وی در کتاب معانیالاخبار با استناد به سلسله روات تسننِ متّصل به انس بن مالک، نتیجه میگیرد که حدیث غدیر، بالاتفاق مورد قبول همگان است، همچنین، در بررسی نسبت میان اهل بیت و حدیث غدیر به طریق نقلی اثبات میکند که وقتی اطاعت علی علیه السلام بر مردم واجب شد؛ یعنی او امام است. و انکار امامت ایشان به معنای انکار پیامبر و در نهایت، انکار ربوبیت خداست. صدوق در کتاب علل الشرایع، وجوه اطاعت و پیروی از امام را تبیین و توصیف میکند، و در ذیل آیه 41 / سوره دخان، مصداق آن را امام علی و شیعیان آن حضرت میداند. همچنین، در کتاب کمالالدین، اتصال اوصیاء از وجود آدم تا خاتم را، دلیل پیوستگی نظام وصایت الهی و وصایت علی با حدیث غدیر بیان میکند. شیخ، به علاوه گزاره های اصلی غدیر را استخراج و در کتاب مستقلی با عنوان معرفه فی الفضائل جمعآوری نمود. شیخ مفید(م413هـ) به ویژه در تفضیل امیرالمؤمنین دارای آثار مستقل و نظرهای قابل اعتنایی است که مهمترین آنها در کتاب تفضیل امیرالمؤمین آمده است. وی در این کتاب که به شیوه کلامی تألیف شده، با استفاده از آیات قرآن و احادیث و اخبار عامه اثبات میکند که بعد از وجود رسول الله، علی از همه ملائکه و انبیاء برتر است.
ضرورت وجود امام
صدوق با استناد به آموزههای دینی و نصوص روایی؛ مسأله وصایت را سنت الهی میداند که پس از هر پیامبری، وصی قرار داشته است. و بدین ترتیب هریک از امامان، جانشین خود را معرفی میکردند. همو در بحثی ذیل امیرالمؤمنین مینویسد: مسأله انتصاب امام علی؛ امری توقیفی بوده است.
نصّ الهی در اوصیای رسول الله
این مهم به عنوان یکی از پیامهای اصلی غدیر بود که اهل بیت به آن استناد جسته و دانشمندان امامیه با دلایل عقلی و نقلی آن را مورد بحث و شرح قرار میدادند. نوبختی در بیان امامت منصوص مینویسد: «نشاید که ما یا یکی از مؤمنان به خواست و رأی خویش امامی را برخود برگزینیم؛ بلکه باید او را خداوند برپای دارد و برگزیند و تا هر زمان که خواهد آشکار سازد؛ زیرا خداوند به تدبیر کار و مصلحت آفرینند گان خویش داناتر و آگاه تر از ماست»، و در اثبات سنت الهی بر اینکه وصایت، امری موروثی است؛ می نویسد: نشاید که امامت در نسل کسی باشد که امامت او استوار نگردیده است. سید رضی معتقد است: «شیعیان در هر حال که باشند، به صورت نقل مستقل متواتر روایت میکنند که رسول خدا، علی را جانشین خود بر امتش قرار داد و او را به نص تعیین کرد و اطاعت از او را در همه امور دین واجب نمود. رسول الله آن را ظاهر و مکشوف انجام داد. پس واجب است که این خبر از نظر علمی و یقینی مورد قبول واقع شود»، صدوق به نقل از هذلی و با استناد به آیه 6 / سوره احزاب، و کلام پیامبر در تأویل این آیه؛ شمول نصّ الهی را به تمام اهل بیت نسبت میدهد.
دلالت غدیر بر وجوب اطاعت از امام
سید مرتضی مینویسد: امام مفترض الطاعۀ است و رسول الله با استناد به آیه6 / سوره احزاب ، مردم را به اطاعت از ایشان فراخواند. دلیل وی هم دو واژه «مولی» و «اولی» است. شیخ طوسی با شواهد ادبی، از واژه «اولی»، مفهوم مفترض الطاعه را دریافته، اطلاق آن را برای شخص امام و به طور مشخص امیرالمؤمنین منحصر میکند. مفید با استناد به آیات و روایت متعدد، نص امام را، دلیل وجوب اطاعت از او میداند و با بهره گرفتن از نصوص معصومان، از حدیث «من کنت…» نتیجه میگیرد که امام مفترض الطاعه است. وی در کتاب الافصاح، تواتر و اجماع بر حدیث غدیر را مسلّم و دلالت بر ضرورت رهبری و حکومت دانسته، آن را دلیل اثبات ولایت و امامت علی و تقدم وی بر دیگران و وجوب اطاعت از او میداند. همو با استناد به حدیث شریف « اللهمّ وال مَن والاه..» مینویسد: هرکس عصیان کند، از فرمان خدا عدول نموده؛ کافر است. از مجموع نظر صدوق دریافت میگردد ؛ وی با طرح ملازمت قرآن و عترت، و علامات امام و وجوب اطاعت از او…. قرابت، نص و حدیث را دلیل «عترت»، او قرار میدهد و بر اساس حدیث غدیر، امیرالمؤمنین را مصداق عترت قرار داده؛ بدین واسطه با ادعای زیدیه مبنی بر انکار مقام عترت علی و وصایت و انحصار در امامان دوازهگانه مقابله نموده؛ تناقض دیدگاه آنان را معلوم میگرداند.
غدیر، معیار وحدت مسلمانان
صدوق از قول امام علی نقل می کند؛ رسول الله ایشان را برای عموم مردم منصوب نمود. مفید از مجموع اسناد حدیث غدیر و ثقلین، دو نتیجه کلی را استنباط می کند: اتفاق و اجتماع. از آراء شیخ که در فصل حجۀالوداع و یوم الغدیر آمده؛ استنباط میگردد که حفظ دین، جلوگیری از اختلاف و ریشه کن کردن فتنه؛ فایده و ضرورت غدیر بوده است. سید مرتضی به نقش غدیر در وحدت بخشی به جامعه، پرداخته؛ این مهم را در راستای اهداف بعثت انبیا و شریعت دانسته و تبعیت از حدیث ثقلین را، معیار تحقق این مهم در جامعه میداند.
اثبات مهدویت
دانشمندان امامیه به واسطه غدیر، اصل مهدویت را اثبات و با عقاید انحرافی مقابله کردند. برای نمونه، شیخ صدوق در کتاب کمالالدین و در خاتمه عیون و برادرش ابوعبدالله حسین، آثاری در ردّ واقفیه نوشتند.
متکلمان و واقعه غدیر(2)
و متكلم چون در هر يك مسئله از مسائل علم كلام، باید اقامه برهان كند، چون به مسئله امامت می رسد، هيچ گریزگاهی ندارد مگر آنکه متعرض حديث غدير گردد، يا به جهت اقامه حجت براي خود در برابر خصم، و يا به جهت نقل حجت خصم بر عليه خود. و اگر چه در هنگام استدلال به آن مناقشه وارد كند، مانند بعضی از متکلمان سنی:
/ قاضی ابوبکر باقلاني بصری متوفی در سنه 403 در كتاب «تمهید القواعد» / قاضی عبدالرحمن ايجي شافعی متوفی 756 در «مواقف» / السید شریف جرجانی متوفی 816 در «شرح مواقف» / بيضاوي متوفی 685 در «طوالع الانوار» / شمس الدین اصفهان در «مطالع الانظار» / تفتازاني متوفی 792 در «شرح مقاصد» / قوشجي مولي علاء الدین متوفی در 879 در «شرح تجريد»
و عبارتی كه همه اين متكلمان آورده اند چنين است كه: پیغمبر اكرم مردم را در جحفه كه موضعی است بين مكه و مدينه در روز غدير خم جمع کردند، و اين در مراجعت آن حضرت بود در حجة الوداع، و روز گرم بود بطوريكه مردم براي رفع شدت حرارت ردای خود را در زير پاي خود مي انداختند، و جهازهاي شتران را به روي هم انباشتند، و پيامبر بر آنها بالا رفت، و مردم را مخاطب نموده و گفت:
معاشر المسلمين! الست اولی بكم من انفسکم؟! قالوا: اللهم بلي! قال: من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله.
اين جملات را متكلمين از منبعی و مصدری نقل نمي كنند، بلكه بطور ارسال مسلم بيان مي نمايند.