بهائیت

شیخ احمد احسایی

شیخ احمد احسایی ، از احساء تا ایران

“شیخیه”، “کشفیه” یا “پشت سریه” نحله ای از نحله های کلامی شیعه محسوب می‌شود. رهبر این فرقه شیخ احمد احسایی، از علمای قرن سیزدهم است. احسایی به سال 1166 در احساء عربستان به دنیا آمد. در بیست سالگی به عراق مهاجرت کرد و در درس عالمانی چون سیدمهدی بحرالعلوم و آقاباقر وحید بهبهانی حضور یافت و مورد توجه آنان قرار گرفت. وی در مدت اقامت در عتبات، اجازه‌های متعدد روایی و درایتی درائی، از مشاهیر حوزه نظیر سیدمهدی بحرالعلوم، سیدعلی صاحب ریاض و… دریافت کرد.

شیخ احمد احسایی در سال 1221 هجری قمری (1185 شمسی)، برای زیارت مرقد امام رضا علیه‌السلام وارد ایران شد و پس از بازگشت از مشهد، به اصرار مردم یزد در آنجا مقیم شد. در این زمان، که آوازه احسایی در ایران پیچیده بود، فتحعلی شاه قاجار باب نامه‌نگاری و طرح سوالات دینی را با او گشود و در همین مکاتبات از وی برای ملاقات در تهران، دعوت به عمل آورد و پس از اصرار فراوان بالاخره وی را به آمدن به پایتخت راضی نمود، اما هرگز نتوانست رضایت وی را برای اقامت طولانی مدت در تهران به دست آورد و او دوباره در سال 1224 هجری قمری (1187 شمسی) به همراه خانواده‌اش به یزد بازگشت. احسایی در سال 1229 هجری قمری (1193 شمسی) به قصد زیارت عتبات، به کرمانشاه وارد شد و با استقبال مردم و شاهزاده محمد علی میرزا (حاکم کرمانشاه) رو به رو گشت. تعهدی که حاکم شهر در مورد تدارک سفر هر ساله او به عتبات داد، سبب شد که وی به اقامت در آن سامان راضی شود. این اقامت بیش از یک دهه از سال‌های انتهایی عمر وی را رقم زد و خالی از مسافرت‌هایی به شهرهای دیگر نبود.

آثار شیخ احمد احسایی

شیخ احمد احسایی کتاب‌های بسیاری در اکثر علوم اسلامی نظیر فقه، کلام، تفسیر، ادب و فلسفه نگاشت. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به “شرح الزیارة الجامعة الکبیرة”، “شرح العرشیه” و “شرح المشاعر” اشاره کرد. کتب دیگری همچون “حیاة‌النفس فی حظیرة القدس”، “العصمة و الرجعة” و “الفوائد”، در فهرست آثار وی ذکر شده است. دو مجموعه آثار “جوامع‌الکلم” و “مجمع‌التفاسیر” در بردارنده مجموعه ده‌ها جزوه و کتاب مختلف از شیخ در کرمان به چاپ رسید که برای محققان در این زمینه منبع مطالعاتی خوبی محسوب می‌شود.

گرایشات شیخ احمد احسایی

گرایش احسایی به امور باطنی شریعت، به گونه‌ای بود که موضع اهل ظاهر در اکتفا به ظاهر شریعت را نمی‌پذیرفت و معتقد بود:« تمسّکش به اهل بیت علیهم السلام، در دریافت حقایق، سبب شده است که در بعضی از مسائل، با بسیاری از حکیمان و متکلمان مخالفت کند.» در آثار وی و شاگردانش به کرّات گزارش‌هایی از تاثیر خواب و رویا در تحکیم و شکل‌گیری عقاید و آراء علمی ذکر شده است. خود شیخ نیز ابایی از استناد دانسته‌هایش به رویا و منامات نداشت و در مواضع متعددی از آثارش، ارتباط خاص با ارواح ائمه علیهم السلام در کشفیات علمی و معنوی در خواب یا بیداری را ادعا کرد. او در زندگی‌نامه خود می‌نویسد:

«باب دیدن خواب‌های صادقه بر من باز شد و از آن پس هیچ مسئله‌ای در بیداری برای من مطرح نمی‌شد مگر آنکه پاسخ آن را در خواب به من می‌نمودند.»

این روش در سیره دیگر رهبران این نحله نیز قابل مشاهده است. مبنای اصلی شیخ احمد این بود که همه علوم و معارف در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت او علیهم‌السلام است و تنها راه کشف معارف، توسل به معصومان و مراجعه به آثار آنان است و آدمی به استقلال، قادر به درک هیچ یک از علوم اعتقادی و عملی نیست.

بررسی آثار و زندگی شیخ نشان می‌دهد که گویی وی خود را به منبع اصیل علم متصل می‌دانست تا آنجا که هیچ سوالی را بدون پاسخ باقی نمی‌گذاشت. بعید نیست یکی از علل اعتقاد شدید طرفداران وی به او، همین روحیه وی باشد. چنین روحیه‌ای باعث شد تا وی برای هر سوالی پاسخی، هرچند نادرست و نامرتبط، دست و پا کند. به عنوان نمونه، وی در پاسخ به سوالی درباره بکرزایی حضرت مریم علیهاالسلام، با اعلام وجود شهری به نام شهر زنان، می‌نویسد:

«در شهر زنان درختی است که شاخه‌ای به شکل آلت تناسلی مرد دارد و بوی منی می‌دهد و زن‌ها با بوی آن به دختر آبستن می‌شوند. جبرائیل مقداری از بوی درخت را به وسیله هوا در دهان یا گریبان مریم دمید و او به قدرت الهی آبستن شد و لکن پسر زائید.»

مهم‌ترین اختلاف احسایی با علمای عصر خویش، در موضوعاتی همچون “معاد جسمانی”، “کیفیت معراج پیامبر اسلام”، “نحوه وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف”، “مقام ائمه اطهار علیهم السلام” و “نیابت خاصه” است. برخی از آراء و نظریات وی با انتقاد جدی عالمان و اندیشمندان معروف آن عصر و دوران های بعد مواجه شد تا آنجا که متهم به “غلو”، “انحراف” و حتی “کفر” گردید.

تکفیر شیخ احمد احسایی

اولین شخصی که به تکفیر وی اقدام نمود شیخ محمد تقی برغانی1، از عالمان با نفوذ قزوین بود. در مباحثه‌ای که بین آن‌ها روی داد، شیخ اظهار داشت که موضوع معاد، جسم عنصری نیست؛ بلکه مردم در یک کالبد لطیفی که نسبت به عالم برزخ و قیامت جسم محسوب می‌شود، اما نسبت به جسم مادی لطیف‌تر است، محشور خواهند گشت. وی این بدن را بدن هورقلیایی نامید. مرحوم برغانی با این استدلال که این تاویل خلاف اجماع مسلمانان مبنی بر بازگشت انسان با بدن جسمانی است، رای به کفر شیخ داد. از آن پس بود که علمای دیگری نظیر آقا سید مهدی فرزند صاحب ریاض، شریف العلماء مازندرانی، ملامحمد جعفر استرآبادی، سید محمد مجاهد، شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر)، شیخ محمد حسین اصفهانی (صاحب فصول) و گروهی دیگر از علما به کفر شیخ رای دادند.

تکفیر شیخیه، بحث ها و برخوردهای تفرقه آمیز زیادی در بین جامعه شیعه به ویژه شیعیان عراق ایجاد کرد و زمینه انزوای شیخیه در حوزه‌های علمیه شیعی را فراهم نمود. بعدها، سید کاظم رشتی، جانشین شیخ، طی مباحثه‌ای که با تعدادی از علما داشت، سخنان شیخ احمد را در ظاهر کفرآمیز خواند. برخی از مورخان، این اعتراف را بر اثر تهدید و فشار و حتی شکنجه دانسته اند. خود وی نیز در یکی از آثارش مدعی می شود که عبارتی که بر تکفیر آموزه های شیخش نوشته آن چنان مشروط به شروط و مقید به قیود بوده است که در واقع، تاکید دوباره بر صحت ادعاهای شیخ بوده است. رهبران بعدی شیخیه نیز تکفیر سید نسبت به شیخ را حمل بر تقیه نمودند. میرزا محمد باقر همدانی، موسس فرقه شیخیه باقریه، به برخی علمای شیعه مخالف شیخ احسایی اشاره می کند که عبارتند از:

حاج ملا جعفر استرآبادی که کتاب «حیاة الارواح فی الرد علی الشیخ احمد البحرانی (الاحسایی) و اتباعه» را در رد این فرقه نگاشته است، ملاآقا دربندی (صاحب خزائن) (متوفی 1285 هجری قمری) (1247 هجری شمسی)، سعید العلماء مازندرانی (متوفی 1270 هجری قمری) (1232 هجری شمسی)، ملامحمد تقی برغانی (شهید ثالث) (متوفی 1262 هجری قمری)، شیخ محمد حسن صاحب جواهر (متوفی 1266 هجری قمری) (1228 هجری شمسی)، سید محمد مجاهد نویسنده مناهل (متوفی 1242 هجری قمری) (1205 هجری شمسی)، سید مهدی طباطبایی فرزند صاحب ریاض (متوفی 1260 هجری قمری) (1222 هجری شمسی)، شیخ محمد حسین اصفهانی صاحب فصول (متوفی 1261 هجری قمری) (1223 هجری شمسی)، سید ابراهیم قزوینی (متوفی 1262 هجری قمری) (1224 هجری شمسی)، شیخ شریف العلماء (متوفی 1265 هجری قمری) (1227 هجری شمسی).

گذری بر عقاید شیخیه

عمده‌ترین تفاوت‌های شیخیه و سایر شیعیان امامیه، در اصول فقه و بعضی مسائل کلامی-فلسفی مثل کیفیت معاد و معراج و فضائل امامان و بزرگان شیعه است. دیدگاه ایشان در مورد اخذ احکام از منابع شرعی یعنی اصول فقه، تلفیقی از دو نظریه اصولی و اخباری تصور می شود؛ چرا که شیخیه:

اولاً، به خلاف اخباریان قائل به لزوم عمل به علم و مدعی حصول آن هستند.

ثانیاً، به بسیاری از قوانین علم اصول یعنی اصولی که منشا احکام شرعی است و مبدا و ریشه در احادیث دارد، معتقدند و در بعضی دیگر از اصول که از شرع گرفته نشده اشکال می‌نمایند. آنان در نحوه تقسیمات احادیث و نیز در اعتماد زیاد بر علم رجال با اصولیین تفاوت‌هایی دارند. در خصوص عقل و اجماع، به عنوان مستند قطعی احکام، فقط عقل معصوم یا آنچه را که همه عقول به صحت آن قائل هستند و با نصوص شرعی مطابقت داشته باشد قبول دارند.

پایان عمر شیخ احمد احسایی

احسایی سال‌های آخر عمر را در عراق گذرانید؛ اما به دلیل مخالفت علمای شیعه عراق، هرگز در آنجا، آسایش و راحتی زندگی در ایران را تجربه نکرد. وی به سال 1241 قمری (1204 شمسی) در آخرین سفری که به عزم مکه انجام داد، در نزدیکی مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

پانویس

1 ملا محمدتقی برغانی (1172-1263 شمسی) از مراجع تقلید شیعه در دوران قاجار بود. برادر (ملا محمدعلی) و برادرزاده‌ (طاهره قرة العین) این مجتهد شیعی از مله حروف حی بودند. تکفیر شیخ احمد احسایی توسط وی باعث کاهش نفوذ بابیه در ایران و عراق گردید. وی به سبب مخالفت های جدی که با بابیه داشت، مورد کینه و دشمنی ایشان واقع شد و همین امر منتهی به قتل وی توسط بابیان گردید. مقبره وی معروف به آرامگاه شهید ثالث از جاذبه‌های تاریخی شهر قزوین است.

منبع

رهنمائی، حسین، درس‌نامه شناخت بهائیت، انتشارات گوی، تهران، 1395

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا