غدیر

احتجاجات علی به غدیر

اقدام امام علیه‏ السلام در بیان واقعه مهم غدیر و بازخوانی این جریان، در واقع به چالش گرفتن حاکمیت بود. این کار را امام، هم در مواجهه با خلفا انجام داد و حتی پس از به دست گرفتن خلافت نیز بر وقوع غدیر و انتخاب خود توسط پیامبر برای احراز مقام خلافت اسلامی احتجاج و استدلال می‌کرد. برخی از این احتجاجات و استدلال ها در کتب تاریخ و حدیث، به حدیث غدیر اشاره شده است. از آن جمله است:

/  پس از سقیفه  /  روز بیعت با ابوبکر  /  روز شورا  /  در خلافت عثمان  /  در رحبه کوفه  /  در مسجد کوفه  /   در جنگ صفین  /  در میانه جنگ جمل  /  تبادل نامه های حضرت به معاویه  /  خطبه های نماز جمعه در تقارن جمعه و غدیر  /  نامه به شیعیان حضرت  /

در بیان مفهوم گفتمان و احتجاج

احتجاج (Argumentation) در لغت به معنای اقامه بر مدعا است. «احتج بالشیء أی اتخذه حجة» به چیزی احتجاج کرد یعنی آن را حجت قرار داد (ابن منظور، 207م : 226). و حجت در لغت به معنای دلیل و برهان است و چیزی که به وسیله آن پیروزی در مقابل خصم حاصل می‌‌شود. (ابن منظور، 207م : 226) و در اصطلاح احتجاج به معنای دلیل آوردن و استدلال نمودن است. در اصطلاح به معنای تألیف چند قضیه برای رد خصم و اثبات مطلوب یا رد مدعایی.

موضوع احتجاج در قرآن کریم همراه با سفارش به استفاده از حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن برای دعوت به حق آمده است: «ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»، (سوره نحل / آیه 125).

بنابراین مراد از احتجاج، حجت آوردن به هدف اثبات یا رد و ابطال نظریه و عقیده‌‌ است. همچنین مفهوم احتجاج به طرح مسأله یا چند قضیه با هدف متقاعد سازی مخاطب اقناع فرد به معنای تغییر نظر یا متقارب‌‌سازی دیدگاه‌‌ها است، و به «مجموعه‌‌ای از تکنیک‌‌های گفتاری اطلاق می‌‌شود که هدف آن، جلب توجه مخاطبان به مسائل ارائه شده یا بالا بردن میزان توجه آنها است»

بین احتجاج جدل‌‌آمیز منطقی و بین گفتمان احتجاجی که بر مبنای تأثیر گذاری و احساس‌‌برانگیزی و جذب دیگران از لحاظ فکری و عاطفی بنیان‌‌گذاری شده است، تمایزی قائل می شویم، بدین معنا که اولی برای اثبات حق و روشن‌‌‌‌کردن درستی قضیه از نادرستی آن، یا به قصد برهان‌‌سازی و استدلال‌‌پردازی به کار می‌‌رود، در صورتی‌‌که گفتمان احتجاجی به قصد تأثیر گذاری بر فکر و عاطفه مخاطبان و جذب و اقناع آنان به‌‌کار می‌‌رود.

از آنجا که مسئله خلافت و جانشینی حضرت علی بعد از پیامبر اکرم، امری انتصابی و به دستور خداوند متعال بوده و بارز ترین موقعیتی که پیامبر در آن به جانشینی امام علی پس از خود تصریح کردند، خطبه‌ غدیر خم است. از همین رو امیر مؤمنان در موارد گوناگون بر حق خلافت و جانشینی خود تاکید داشته و در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج کرده‌اند.

بن ‌‌ونیست زبان‌‌شناس مشهور فرانسه، گفتمان را اینگونه تعریف می‌‌کند: «گفتمان، هر سخنی است که گوینده و شنونده‌‌ای را فرض می‌‌کند و اولی به نوعی بر دیگری تأثیر می‌‌گذارد»

ماجرای رحبه

رحبه یکی از محلات شهر کوفه در سال 35 هجری قمری است که امام علی علیه السلام به دنبال جنگ با معاویه مجبور به مهاجرت و مسافرت به عراق داشتند و از محل زندگی خود از مدینه دور گردیدند.

علی علیه ‏السلام در زمان حضور خود در شهر کوفه، جریان غدیر را در میدان شهر کوفه مطرح کرد. این در حالی بود که نزدیک به سه دهه از وقوع غدیر گذشته بود. طولانی شدن زمان وقوع حادثه مهم غدیر از یک طرف، و قرار داشتن حکومت اسلامی در دست جریان مخالف محتوای غدیر و تلاش آن‌ها برای مخدوش کردن غدیر و در نهایت به فراموشی سپردن آن، از سوی دیگر، موجب شده بود نسل تازه و دور از مرکز دنیای اسلام تصور روشنی از غدیر نداشته باشند.

امام علیه ‏السلام با درک اوضاع و با هدف رو نمایی از این جریان مهم در تاریخ اسلام که اساس حاکمیت مورد قبول خدا و رسولش بود و در نهایت، آشنا کردن چهره‏های تازه و نسل‏های جدید با این دستور الهی، در میدان شهر کسانی را که شاهد واقعه غدیر بودند به شهادت فرا خواند تا غدیر به عنوان اساس و بنمایه نظام مورد قبول مکتب اسلام تازگی و طراوتش را از دست ندهد و مرکزیت تازه دنیای اسلام و خلافت اسلامی با آن و زوایای پنهان شان آشنا شود. علامه امینی هدف علی علیه‏ السلام را از طرح مسئله غدیر در کوفه در سال ۳۵ ه.ق رد اتهام‏هایی می‏داند که از سوی مخالفان و سران حاکمیت پیش از علی علیه ‏السلام بر ایشان وارد شده بود.

زمانی که امام علی در کوفه بود، به او خبر رسید که مردم وی را در آنچه روایت می‌کند که رسول خدا، او را بر دیگران مقدم داشته است، تکذیب می‌کنند، در اجتماع مردم حاضر شد و کسانی که این موضوع را در غدیر خم از رسول خدا شنیده بودند، سوگند داد که گواهی دهند. گروهی به نفع او شهادت دادند. مگر زید بن ارقم که امام علی او را نفرین کرد که بینایی‌اش را از دست بدهد و او نابینا شد.

برخی گفته‌اند: سه نفر گواهی ندادند. گفته‌اند: مردمی پرشمار به پاخاستند و گواهی دادند. در متن دیگری گویند: بیش از ده نفر یا دوازده مرد، یا سیزده مرد یا بدری، یا شانزده مرد یا پنج، یا شش یا سی، یا هفده یا هجده مرد، به نفع علی علیه السّلام گواهی دادند: (مناقب اهل البیت، ص ۱۲۸ /   شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید)، در اینجا به دو مطلب اشاره می‌کنیم:

1 – این مناشده در تاریخی صورت گرفته (سال سی و پنج هجری) که با تاریخ وقوع (سال حجۀ‌الوداع) بیش از بیست و پنج سال فاصله داشته و در خلال این مدّت، بسیاری از اصحاب پیغمبر که در روز غدیر خم حضور داشتند، وفات کرده و بعضی در جنگ‌ها کشته شده‌اند و گروهی هم در بلاد مختلفه پراکنده گشته‌اند و کوفه هم با مدینه منوره که مرکز اجتماع اصحاب پیغمبر بود، فاصله زیادی داشت و جز معدودی از پیروان حق که در عصر خلافت امیر المؤمنین به آنجا مهاجرت کرده بودند؛ حضور نداشتند و این داستان مناشده، اتّفاقی بود و بدون سابقه و مقدمه صورت گرفت و قبلاً اعلام نشده بود تا علاقه‌مندان حاضر شوند و گواهان بسیار و راویان فراوان در مناشده امیر المؤمنین حضور داشته باشند. در میان حاضران نیز کسانی بوده‌اند که از روی سفاهت یا کینه‌توزی از ادای شهادت خودداری و کتمان حق کرده‌اند؛ با همه این علل و جهات، گروه بسیاری، این داستان را نقل و روایت کرده‌اند.

2 – علّامه امینی (ره) نام بیست و چهار مرد را بر شمرده که در رحبه کوفه به حدیث غدیر به نفع امام علی گواهی دادند.(امینی، الغدیر، ج  ۱/   ۱۸۴ـ ۱۸۵٫)

حضرت علی مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود: سوگند می‏دهم هر مرد مسلمانی که غدیر خم را به خاطر دارد و سخنی را که در آن روز از رسول خدا شنیده است، از جا برخیزد. سی تن از مردم برای اقامه شهادت بپا خاستند ـ ابونعیم گفته است که افراد بسیاری شهادت دادند ـ و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا دست امیرالمؤمنین علی را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود: آیا می‌دانید که من شایسته‌تر به مؤمنان از خود آنها می‌باشم؟ همگی فرمایش رسول خدا را تصدیق کردند. رسول خدا فرمود: هر کس من مولای او هستم، این علی مولای او است، پروردگارا! دوست علی را دوست بدار، و دشمن علی را دشمن بدار. ابوطفیل گفت: از میان جمع در حالی بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتی می‌کردم، و در بازگشت از اجتماع مردم، به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم: از علی چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم! «زید» گفت: آنچه را که شنیدی انکار مکن! به دلیل آن که، آنچه را که استماع کرده‌ای من خود از رسول خدا شنیده‌ام! (شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲۳، ص۵۶.)   

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید: «رواه احمد و رجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفه وهو ثقة؛ این روایت را احمد نقل کرده و راویان آن، راویان صحیح بخاری هستند؛ غیر از فطر بن خلیفه که او نیز مورد اعتماد است.» ، (هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴)

 احمد بن حنبل در مسندش می‌نویسد:

«سعید بن وهب گوید: حضرت علی در رحبه، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیر خم سخنی در حق من از رسول خدا شنیده است از جا برخیزد. در این هنگام پنج تن و یا شش تن برخاستند و گواهی دادند که آنان در آن روز از رسول خدا در محل غدیر شنیدند، خطاب به مردم فرمود: هر کس من مولای او هستم، این علی نیز مولای اوست.»، (شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۸، ص۱۹۳ )

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید: “رواه احمد و رجاله رجال الصحیح”. (هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۴) 

ابوبکر بزار در بحر الذخار می‌نویسد:

ابواسحاق از عمرو بن ذی‌مرّ، سعید بن وهب و زید بن یثیع نقل کرده است که هر سه به اتفاق هم گفتند که شنیدیم حضرت علی سوگند می‌داد که هر کسی از شما از پیغمبر اکرم در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرموده، شنیده است، شهادت خود را اعلام نماید. سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهی خود را اعلام داشتند که از آن حضرت شنیدیم، فرمود: آیا من از جان مؤمنان سزاوارتر از خود آنها نیستم؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند. در این هنگام دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله». (بزار، ابوبکر، البحر الزخار (مسند بزار)، ج۳، ص۳۴.) 

هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید: «رواه البزار و رجاله رجال الصحیح غیر فطر بن خلیفة وهو ثقة؛ این روایت را بزار نقل کرده و تمام راویان آن، راویان صحیح بخاری هستند، غیر از فطر بن خلیفه که او نیز قابل اعتماد است. »، (هیثمی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۵)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا