1-علی علیه السلام و معامله با خدا
امیرالمؤمنین علی جانش را با خدا معامله کرد
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ» ، (سوره بقره / آیه ۲۰۷) ، «و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می فروشد و خدا به بندگان مهربان است.
ایثار گرانی هستند که در راه اصلاح جامعه همه هستی خویش، یعنی جان و مال و آبرو را نثار میکنند و هدفی جز خشنودی و رضای خدا ندارند. دیگران در پی فضل خدا و بهرههای صحیح دنیایی یا نعمتهای آخرتی و بهشتاند و اولیای کامل الهی تنها در پی رضوان خدایند. آفرینش جان نثاران پاک باخته و مصلحان حقیقی، از بارز ترین مظاهر رأفت خدای منّان به بندگان خویش است،
مردم با توجه به انگیزه و هدف اخروی خود در اعمال عبادی سه دستهاند: برخی برای فرار از دوزخ جانشان را در دنیا نثار میکنند، پس خدا را «خوفاً من النار» عبادت میکنند و بعضی جانشان را برای دستیابی به بهشت و مغفرت الهی به خدا می فروشند، پس خدا را «شوقاً إلی الجنّة» عبادت میکنند و دسته سوم که از برجستگان قیامت اند، جانشان را در راه خدا نثار میکنند تا به رضوان الهی برسند، که بر طبق آیه 20، سوره حدید، برترین درجه و مقام و مخصوص اولیای الهی است. آیه مورد بحث سوره بقره بیان کننده درجه همین گروه سوم است که جان خود را برای خشنودی خدا به او میفروشند.
1.1-روایات متواتر در مورد لیله المبیت
به تواتر روایت شده است که این آیه شریفه در شأن امیر مؤمنان، علی نازل شده است، آنگاه که در شب هجرت در بستر پیامبر اکرم خوابید و جان خود را در راه کسب خشنودی خدا نثار کرد غیر از شیعه بسیاری از مفسران عامه نیز معتقدند که این آیه شریفه در شأن امیر مؤمنان در جریان «لیلة المبیت» نازل شده است؛ برای نمونه، ثعلبی از مفسران بزرگ و معروف اهل سنت، در این باره مینویسد: پیامبر اکرم هنگام هجرت از مکّه فرمان داد تا علی در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگی (بُرْد حَضْرَمی) را که مخصوص پیامبر بود بر روی خود بکشد. سران قریش از هر قبیلهای نمایندهای برگزیده بودند تا پیامبر را محاصره کرده و به شهادت رسانند. خدای سبحان به جبرئیل و میکائیل وحی کرد که من شما را برادر یکدیگر کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر قرار دادم، کدام یک حاضر است ایثار کند و زندگی دیگری را بر خود مقدم دارد؟ هیچ یک حاضر نشدند، پس خداوند به آنان وحی فرمود که اکنون علی در بستر پیامبر آرمیده و آماده است تا جان خویش را فدای او سازد. به زمین بروید و نگهبان او باشید. هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی قرار گرفتند، جبرئیل گفت: آفرین بر تو ای علی! خداوند به وجود تو بر فرشتگان مباهات میکند، آنگاه این آیه شریفه نازل شد.
انطباق آیه مورد بحث بر ماجرای شب لیله المبیت حضرت علی، نظیر تصدیق خداوند نسبت به رؤیای صادق حضرت ابراهیم بود، زیرا امیر مؤمنان کمال آمادگی را برای بذل جان در قبال دستور پیامبر اعظم، که فرمان آن حضرت نیز مطاع بود داشت، همان طور که حضرت اسماعیل چنین آمادگی محض را ارائه کرد. اگر قضای الهی بر خلاف تصمیم قریش رقم خورد خداوند حکم دیگری را تنظیم فرمود که برابر آن حیات مجدّد حضرت علی امضا شده است. نصاب شراء از طرف حضرت امیر مؤمنان کاملاً محقق شده است، چنانکه اطلاق یا عموم آیه، قابل تطبیق بر هر مجاهد و آمر به معروف و ناهی از منکری است که آمادگی هرگونه آزمون الهی را دارد.
روایت نزول این آیه شریفه در شأن امیر مؤمنان، امام علی را حافظ حسکانى در کتاب شواهد التنزیل به ده سند از اهل تسنن نقل کرده است؛ امّا شگفتا که سیوطی در الدر المنثور این روایت مستفیض بلکه متواتر نزد علمای شیعه و اهل تسنن را نیاورده، با آنکه شاذ و نادر ترین روایات را در آن کتاب گرد آورده است. این نشانه فقدان ولایت نسبت به اهل بیت نبوت است که اینگونه حقایق را کتمان میکند .عظمت فضیلتى که این آیه برای امیر مؤمنان علی بیان میکند به حدّی است که برای دشمنان اهل بیت قابل تحمل نبود، آن سان که معاویه در این باره در صدد جنایتی بزرگ برآمد. ابن ابی الحدید معتزلی از استادش ابو جعفر اسکافی نقل میکند: که معاویه صد هزار درهم به سمرة بن جندب داد تا حدیثی را جعل کند که آیه مزبور در شأن ابن ملجم، قاتل علی است، و آن جنایت پیشه ابتدا نپذیرفت؛ ولی سرانجام پذیرفت که در برابر چهارصد هزار درهم چنین حدیثی را از پیش خود ساخته و روایت کند لیکن همان طور که انتظار میرفت هیچکس این حدیث مجعول را نپذیرفت.
1.2-رضای خدا در چیست
خداوند به حضرت ابراهیم فرمود که اگر فرزندت را ذبح کنی از تو راضی هستم، اما باید دید که تکلیف ما چیست؟ امام علی می فرماید: «خداوند رضایتش را در اطاعتش مخفی کرده است، بنابراین هیچ کدام از موارد اطاعت خدا را کوچک نشمارید، در حالی که ممکن است همان چیزی که کوچک شمردی موافق رضای خدا باشد و تو نمیدانی که آن را از دست میدهی. هیچ یک از موارد عصیان خدا را نیز کوچک مشمار، در حالی که ممکن است همان چیزی که کوچک شمردی خشم خدا را برانگیزد و تو نمیدانی. این در حالی است که به راحتی مکروهات را انجام میدهیم و مکروهات را تقریباً اصلاً نمیشناسیم.»
1.3-ماجرای لیله المبیت
پیامبر خدا در شب اول ماه ربیعالاول، به علی گفت: سران قریش میخواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو در جای من میخوابی تا من به غار ثور بروم؟ علی گفت: در این صورت شما سالم میمانید؟ پیامبر فرمود: آری. علی تبسمی کرد و سجده شکر به جای آورد، وقتی که سر از سجده برداشت عرض کرد: آنچه را که مأمور شدهای انجام ده که چشم، گوش و قلبم فدای تو باد! به هر چه میخواهی فرمانم بده که همانند دستیار شما هستم، همانگونه که مقصود شماست در آن وارد میشوم و موفقیتم تنها از ناحیه خداست. سپس پیامبر، علی را در آغوش گرفت و هر دو گریه کردند و از هم جدا شدند.( امالی شیخ طوسی، صفحه 466)
مشرکان از ابتدای شب، خانه پیامبر را محاصره کردند و قرار بود حمله در نیمه شب صورت گیرد، اما ابولهب گفت: در این وقت، زنان و فرزندان در داخل خانه هستند و بعدها عرب درباره ما میگویند حرمت فرزندان عموی خویش را شکستند.( سیره حلبی، جلد 2، صفحه 32)
علی درهای خانه را بست و پردهها را کشید، آنان با سنگ بر علی که در بستر خوابیده بود، میزدند تا مطمئن شوند کسی در بستر خوابیده است البته شک نداشتند که وی رسول خداست، و صبح که با شمشیرهای برهنه به خانه هجوم بردند، وقتی علی را در بستر پیامبر مشاهده کردند، گفتند: محمد کجاست؟ علی فرمود: مگر او را به من سپرده بودید که از من میخواهید؟ کاری کردید که او ناچار شد خانه را ترک کند.
در این هنگام به سوی علی یورش بردند و او را آزردند و سپس از خانه بیرون کشیدند و کتک زدند و ساعتی هم در مسجدالحرام زندانی کرده و تا سر حد مرگ زدند و آزادش کردند، سپس در جهت مدینه به تعقیب محمد پرداختند.( بحار الانوار، جلد 19، صفحه 92 / الکامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 928)
وقتی علی در بستر پیامبر خوابیده بود، جبرئیل در بالای سر او و میکائیل پایین پای علی آمدند و جبرئیل گفت: «خوشا به حال کسانی چون تو ای فرزند ابو طالب! که خدای متعال در برابر فرشتگان به تو مباهات میکند.( مفاتیح الغیب، فخر رازی، جلد 5، صفحه 174 / شواهد التنزیل، جلد 1، صفحه 123)